part
part10
-میره تو حیاط
هیون: لیکسی چیکار کردی
لیکسی: اوم استاد گفت مکالمه بخونم مکالمه رو خوندم
هیون دستی تو موهای فلیکس میکشه
هیون: افرین جوجه
لیکسی: * اخم*
هیون: باشه باشه عصبانی نشو جوجه کوچولو
لیکسی: هیون فرار کننن
هیون: یا خداااا
* فرار میکنه*
هیون: اشتباه کردم ولم کن
لیکسی: دیگه دیرههههههه
مدیر دانشگاه: آقای فلیکس
لیکسی: ام سلام خوبین چیزه
مدیر : لازم نی توضیح بدی
لیکسی: ام چیکار کنم ببخشيد
مدیر : میری تو کلاست میشینی و این زنگ
نمیایی بیرون
لیکسی : آخه
مدیر : آخه نداریم
هیون: مدیرر ولی تقصیر من بود اون کاری نکرد
مدیر: شما هم باهاش میری
^ میره تو کلاس^
لیکسی: هوف خدا چیکار کنم آخه
هیون: چیزه ببخشيد به خاطر من شد
لیکسی: اشتباه نکن فکر کنم مدیر یه چیزایی رو میدونه که ما نمیدونم
هیون: چی مثلا
لیکسی : یه چیزی دیگه
-میره تو حیاط
هیون: لیکسی چیکار کردی
لیکسی: اوم استاد گفت مکالمه بخونم مکالمه رو خوندم
هیون دستی تو موهای فلیکس میکشه
هیون: افرین جوجه
لیکسی: * اخم*
هیون: باشه باشه عصبانی نشو جوجه کوچولو
لیکسی: هیون فرار کننن
هیون: یا خداااا
* فرار میکنه*
هیون: اشتباه کردم ولم کن
لیکسی: دیگه دیرههههههه
مدیر دانشگاه: آقای فلیکس
لیکسی: ام سلام خوبین چیزه
مدیر : لازم نی توضیح بدی
لیکسی: ام چیکار کنم ببخشيد
مدیر : میری تو کلاست میشینی و این زنگ
نمیایی بیرون
لیکسی : آخه
مدیر : آخه نداریم
هیون: مدیرر ولی تقصیر من بود اون کاری نکرد
مدیر: شما هم باهاش میری
^ میره تو کلاس^
لیکسی: هوف خدا چیکار کنم آخه
هیون: چیزه ببخشيد به خاطر من شد
لیکسی: اشتباه نکن فکر کنم مدیر یه چیزایی رو میدونه که ما نمیدونم
هیون: چی مثلا
لیکسی : یه چیزی دیگه
- ۶.۰k
- ۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط