بینم تو را در ابر خون ای ماه تابانم

بینـم تـو را در ابــر خـون ای مـاه تابـانم
 
سقّای طفلانم
 
خواهـم بـرم در خیمه‌گه، ای گل تن پاکت
 
پیکـر صدچـاکت
 
ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم
 
سقّـای طفـلانم
 
برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری
 
بنمـا مـرا یـاری
 
بی تـو غـریب و بی معیـن در این بیابـانم
 
سقّـای طفـلانم
 
بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان
 
بـر ناقـۀ عریان
 
گــردد ســوار از راه کینـه بــا یتیمانم
 
سقّـای طفـلانم
 
شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب
 
چون معجر زینب
 
بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم
 
سقّـای طفـلانم
دیدگاه ها (۱)

عباس یعنی شمع جمع هاشمیون عباس یعنی ماه بین فاطمیون عباس یعن...

عباس یعنی خون ثارالله اکبر عباس یعنی مظهر کل حقایق عباس یعنی...

ی ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقّای طفلانم داغت شکسته پش...

مستان سلامت میکنند جان را غلامت میکنندمستی ز جامت میکنند مست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط