فیک عضو هشتمpart
فیک عضو هشتم/part39\
ویو یورا
داشتم با سولی حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد
سونجه بود گفت که ساعت۷پسرارمیات دنبالم
سولی:کی بود؟
یورا:سونجه
سولی:چی گفت؟
یورا:گفت پسرا ساعت ۷میان دنبالم
سولی:خب بیا لباس هاتو بپوش
یورا:باشه
«بعد از پوشیدن لباس»
سولی:ببین به نظرم چون لباست سفیده روش پالتوی مشکی بپوش
یورا:آره به نظر منم
ویو سولی
یک دونه پالتوی مشکی پشمی از توی کلوزت بزرگ یورا برداشتم و دادم بهش که یادم اومد هیچ کیفی بهش ندادم یک کیف مثل کفشش اما بدون پروانه پیدا کردم دادم بهش
یورا:خب توی کیفم چی بزارم؟
سولی:انگار من میخوام برم
یورا:تو که تا اینجاشو گفتی اینم بگو
سولی: ...
بعد سال ها پارت گذاشتم
واقعا نویسندگیم ریدهههههه
ببخشید کم بود شاید یک پارت دیگه هم بزارم
ویو یورا
داشتم با سولی حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد
سونجه بود گفت که ساعت۷پسرارمیات دنبالم
سولی:کی بود؟
یورا:سونجه
سولی:چی گفت؟
یورا:گفت پسرا ساعت ۷میان دنبالم
سولی:خب بیا لباس هاتو بپوش
یورا:باشه
«بعد از پوشیدن لباس»
سولی:ببین به نظرم چون لباست سفیده روش پالتوی مشکی بپوش
یورا:آره به نظر منم
ویو سولی
یک دونه پالتوی مشکی پشمی از توی کلوزت بزرگ یورا برداشتم و دادم بهش که یادم اومد هیچ کیفی بهش ندادم یک کیف مثل کفشش اما بدون پروانه پیدا کردم دادم بهش
یورا:خب توی کیفم چی بزارم؟
سولی:انگار من میخوام برم
یورا:تو که تا اینجاشو گفتی اینم بگو
سولی: ...
بعد سال ها پارت گذاشتم
واقعا نویسندگیم ریدهههههه
ببخشید کم بود شاید یک پارت دیگه هم بزارم
- ۴.۸k
- ۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط