نگارم می خرامد داد آهو می رود بالا

نگارم می خرامد ، دادِ آهو می رود بالا
طلا می پوشد و نرخ النگو می رود بالا

خیالش بگذرد از کوچه ی درویش مسلک ها
صدای ناله یِ هی های و هوهو می رود بالا

نمی دانم قبولم کرده مَردِ قصه اش باشم ؟
از او میپرسم و هر بار ابرو می رود بالا

برای درک او دیوارها باید فرو می ریخت
ولی در شهر ما هی برج و بارو می رود بالا

من آن لبخندها را زیر آن چادر پسندیدم
نبینم چادرت یک روز یک مو می رود بالا!


#عاشقانه #حجاب #چادر
دیدگاه ها (۱)

#حجاب هیچ کس با بی حجابی به جایی نرسیده .حرفم رو به اونایی ه...

#شهید BMW سوار...#شهید_احمد_محمد_مشلب ...قابل توجه اونایی که...

کاش روزی بنویسند به دیواربقیع : کارگران مشغولند،کار احداث ضر...

دروغ میگویم...دروغ میگویم ما اهل کوفه نیستیمما کوفی نیستیم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط