تا اسفند تمام نشده دست خودت را بگیر و به یکی از کافه های

تا اسفند تمام نشده دست خودت را بگیر و به یکی از کافه های شهر برو
خودت را مهمان کن
یک فنجان اسپرسو
تلخِ تلخ!
آنقدر تلخ که تلخی های سالی که گذشت در مقابلش هیچ باشند
با خودت خلوت کن
تمام یک سالت را مرور کن
خاطرات تلخ و شیرینت را
آدمهایی که بودند و رفتند
آنهایی که آمدند و ماندند
همه را!
مبادا کسی یا چیزی از قلم بیفتد
مرور همین ها و درس گرفتن از آنهاست که آدم را به اندازه ی یک سالی که گذشت بزرگ تر می کند
باور کن
" اسفند " نردبانی برای فرار
از سالی که گذشت نیست
یک فرش قرمز است که برای
من و تو پهن کرده اند
تا از سالی که گذشت
صافِ صاف شویم و از آن بگذریم
صاف بشویم از دلهایی که از خود
رنجاندیم حتّی با یک تماس
از قضاوت هایی که کردیم با
دست کشیدن از آنها
از این افکارِ کهنه
و هر آنچه که هست
هنوز کوله بار سالی که گذشت را نبسته
نمی توان مسافر سال جدید شد
بوی "عید" و " بهار " بهانه ایست
برای صاف شدن , برای سبک شدن
برای عوض شدن!
تا اسفند تمام نشده
دست خودت را بگیر
و خودت را دعوت کن
به یک "منِ تازه"
#حسین_ن
دیدگاه ها (۱)

مردی که دوستش داری رابه من معرفی کنتا به اوعاشق تو بودن را ب...

نمیدانم عزیز دلمکه تو موهبتی یا بلاهمیشه به جانم نشسته ای و ...

ادم بی دلخوشی دق میکند..ادم بدونخیال های شبانه رویا های چشم ...

هر شاهدی که در نظر آمد به دلبریدر دل نیافت راه که آن جا مکان...

بسم الله الرحمن الرحیم عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ - خداوند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط