فیک عضو هشتمpart

فیک عضو هشتم«part19»


ویو ادمین[عه من🌚]
توی تایم تمرین یورا حواسش خیلی پرت بود ولی دنس رو خراب نمی‌کرد پسر ها خیلی نگرانش شده بودن که

مربی:خب بچه ها تمرین بسه دیگه برین به کار هاتون برسیم فردا می‌بینمتون

اعضا و یورا:باشه

یورا:بچه ها من میرم پیش سولی و سونجه«چرا این تو مغزم پلی شد سونجه یااااا»

اعضا:باشه

ویو یورا
سری تکون دادم و رفتم سمت دفترم که سونجه و سولی اونجا بودن خیلی خسته بودم اصلا نمی‌دونستم باید چیکار کنم با بی حالی تق ای به در زدم و با صدای تایید سولی و سونجه در رو باز کردم وارد شدم که خنده ی هردوشون با دیدن من محو شد

ویو سولی
داشتم با سونجه خش و بش میکردم که صدای در اومد حدس میزدم یورا باشه گفتم اوکیه و بیاد داخل که وقتی دیدمش خندم محو شد با یلی خسته و ناراحت به نظر میومد

ویو سونجه
درحال صحبت کردن و خندیدن با سولی بودم که صدای در اومد مطمئن بودم که یورا ست سولی گفت بیاد داخل بعد از باز شدن در و دیدن یورا خندم کاملا محو شد قیافش خیلی خسته بود

سولی و سونجه:خوبی؟

یورا:آره فقط یکم خسته شدم « یکم بیحال»

سولی:به نظر فقط یکم خستگی نمیاد ها «ابروش بالا انداخت»

این پارت هم تقدیم به چشم های قشنگتون💅🏻🎀
عاشقتونم کاوایی ها👁️👄👁️
دیدگاه ها (۱۲)

فیک عضو هشتم(part20)یورا:آره امممم نه م...من نمیدونم سولی:او...

فیک عضو هشتم(PART21)جیمین:مربی «باهم»تعیونگ:ک...

فیک عضو هشتم (part18)ویو یوراوقتی مربی گفت باید رژیم یخ بگیر...

فیک عضو هشتم(part17)سون جه:ب...باشه سولی:بریم ویو یورا به پس...

برادر بی رحم من 💔🥀🖤💫part 8"ببخشبد بعضی وقتا عصبی میشم دست هو...

برادر بی رحم من 💔🥀🖤💫part 6"خب دبگه تموم شد&داداش خیلی درد دا...

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part 9&هق... از رعد و برق میترسم(گریه) "ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط