نشسته بود کنارم شونه ش تا شونه م یه وجب بیشتر فاصله نداشت ...

.
نشسته بود کنارم ، شونه ‌ش تا شونه ‌م یه وجب بیشتر فاصله نداشت!! پشتمون دیوار کاهگلی بود ، روبرومون پر از گل و درخت...
داشتیم حرف میزدیم که یه پروانه نشست رو شونه چپم _همون سمت که اون نشسته بود_ همینطور که پروانه رو نگاه میکردم گفتم:
"شنیدی اگه پروانه رو شونه ت بشینه ، خیلی زود یه اتفاق قشنگ برات میافته؟"
... تا سرمو آوردم بالا
.
منو بوسید!!!
پروانه پرید...
💙
دیدگاه ها (۱)

حال خوبتان را عوض نکنید با هیچ چیزباور کنید هیچ چیز ارزش بهم...

بیا در این جمعه های بی پایان سکوت ساز بزنیم..تو آنجا سه تار ...

چند روزیست تَمام خیابان‌های شَهر را در لباس یک "فالگیر" پَرس...

#عشق_جنایت 🔪پارت 21جینو:رفتیم سمت ساحل قدم بزنیم.... همینطور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط