تو که نیستی
تو که نیستی
عقربههای ساعت دو سوزن کندند
که بیهوشی تزریق می کنند .
تو که نیستی
زونکن های من
پر از نامهُ مرگ است
که برای فریب دادن زندگی می نویسد.
و پرده برای خواباندن روشنایی است .
تو که نیستی
دو دریچه در قلبم باز می شود
یکی
برای زاهدان فریب خورده که به بهشت راهت ندادند
و یکی برای شیطان عزیز مان
که گناه تو را با من به گردن گرفت .
حالا وقت آن است
که تکه های بازماندهُ شب را از پیراهن مان پایین بریزیم
و به آفتاب قول دهیم دستش را می گیریم
و به آن سوی آسمان، به غروب می رسانیم .
پیشتر از این ها
آن که همیشه بی وقت می آمد مرگ بود
حالا می بینم سفر نیز
دست کمی از مرگ ندارد .
#شمس_لنگرودی
#ویسگون
#عاشقانه
#سفر
#ماشین
عقربههای ساعت دو سوزن کندند
که بیهوشی تزریق می کنند .
تو که نیستی
زونکن های من
پر از نامهُ مرگ است
که برای فریب دادن زندگی می نویسد.
و پرده برای خواباندن روشنایی است .
تو که نیستی
دو دریچه در قلبم باز می شود
یکی
برای زاهدان فریب خورده که به بهشت راهت ندادند
و یکی برای شیطان عزیز مان
که گناه تو را با من به گردن گرفت .
حالا وقت آن است
که تکه های بازماندهُ شب را از پیراهن مان پایین بریزیم
و به آفتاب قول دهیم دستش را می گیریم
و به آن سوی آسمان، به غروب می رسانیم .
پیشتر از این ها
آن که همیشه بی وقت می آمد مرگ بود
حالا می بینم سفر نیز
دست کمی از مرگ ندارد .
#شمس_لنگرودی
#ویسگون
#عاشقانه
#سفر
#ماشین
- ۶.۳k
- ۱۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط