ستاره ی درخشان من

پارت چهارم

لیا : ا/ت یه درخواستی دارم.
ا/ت : چه درخواستی؟
لیا : میشه زیادی به شوگا نزدیک نشی و کاری کنی که اون ازم خوشش بیاد
ا/ت : واقعا عقلتو از دست دادی. برات متاسفم
لیا : ..... ( سکوت )
استاد : خوب حالا که گروه ها مشخص شد برید برای شب هیزم جمع کنید.
شوگا : خوب انگار من و تو باهم هم تیمی شدیم.
ا/ت: اره. و اینکه بهتر بجای این حرفا بریم دنبال هیزم.
شوگا : چه بی جنبه داشتم سوال میپرسیدم.
ا/ت: بدون توجه به حرفش به راهم ادامه دادم. داشتم هیزم جمع میکردم که ناگهان دیدم شوگا نیستش و گم شدم. جیغ زدم اما هیچکس متوجهم نشد.
شوگا: داشتم هیزم جمع میکردم اما انگاری اون دختره نبود یهو صدای یه جیغی رو شنیدم و به طرفش دویدم.
ا/ت: دیدم شوگا داره با سرعت میاد. پریدم توی بغلش از ترس که یهو به خودم اومد و از بغلش اومدم بیرون
شوگا : گمشده بودی نه؟
ا/ت: اره . حالا ولش بیا بریم پیش بقیه.
شوگا : باشه.
ا/ت: با شوگا برگشتیم ......
حمایت شه لطفا
شرایطی نداره ولی لطفا حمایت کنید
دیدگاه ها (۵)

سناریو bts

ری اکشن های درخواستی تونو توی کامنتا بگین

ستاره ی درخشان من

تک پارتی جیمین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط