چون موج که از اوج هراسان فرود است

چون موج که از اوج ، هراسان فرود است
چشمم نگران مانده ی چشمان حسود است

دلواپسی ام موجِ پریشانی دریاست
دلتنگی من اوج هوس رانی رود است

پیش از تو که دلتنگ ترین سنگ صبوری ،
پیش از تو که بدرود تو هم عین درود است ،

وابسته نبودم به کسی ، هیچکسی هم
وابسته ی این وصله ی ناجور نبوده ست

از عشق سخن گفتن و از عشق شنیدن ؛
همواره دلم تشنه ی این گفت و شنود است

قدری بنشین تا همه ی شهر بخوانند
شیوا غزلی را که نگاه تو سروده است .
دیدگاه ها (۰)

حاصل دور زندگیصحبت آشنا بودتا تو زِ من بریده ایمن زِ جهان بر...

مرا به اسم صدا کنتا بیایمای جانِ منمرا به اسم صدا کننپرسآیا ...

خلاف عامه‌ى مردم به عشق پابندمبه سنگ‌های شکیبای رودخانه قسم…...

‏دوستان هیچ نکردند و رسیدند به تومن به دنبال تو می گردم و سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط