باز جمعه های بی کسی

باز جمعه های بی کسی......
باز انتظار بی ثمر......
کی میشود هجران به سر.......
یابن الحسن اقای من......
دلها پر از رنج و غم است......
شام غریبان بی سحر.....
کی میشود صبح فرج.......
آقای من یابن الحسن......
جان بی تو بی سامان شده.......
دل بی تو سرگردان شده........
لیلای بی مجنون من......
مولای من یابن الحسن.....
ایا شود یک جمعه ای......
تا چشم ها وا میشود.......
گویند برخیزید زجا........
امد امام......یابن الحسن.......
اللهم عجل لولیک الفرج.......
یا صاحب الزمان اجرک الله یا بقیه الله.......
دیدگاه ها (۱)

*** به نام الله ***طوطی و کلاغ هر دو سیاه بودند،طوطی اعتراض ...

تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی ببینی به جز خودت هی...

ببخش خودت را برایِ تمامِ راه های نرفته?برایِ تمامِ بی راه ها...

باران میبارد به حرمت کدام بنده اش نمیدانم!من همین قدر میدانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط