رفتن

"رفتن"!
رفتن که بهانه نمیخواهد
یک چمدان میخواهدازدلخوریهای تلنبارشده وگاهی حتی دلخوشیهای انکارشده..
رفتن که بهانه نمیخواهد وقتی نخواهی بمانی
باچمدان که هیچ بی چمدان هم میروی!
"ماندن"!
ماندن امابهانه میخواهد
دستی گرم.نگاهی مهربان.دروغهای دوست داشتنی.دوستت دارمهایی که میشنوی.یک فنجان چای و.....
وقتی بخواهی بمانی..
حتی اگرچمدانت پرازدلخوری باشدخالی اش میکنی وبازهم میمانی..
وقتی بخواهی بمانی نم باران رارگبارمیبینی وبهانه اش میکنی برای نرفتنت
آمدن دلیل میخواهد
ماندن بهانه
ورفتن هیچکدام...!
دیدگاه ها (۱۶)

بانو!بوی بغض میدهی...نبینم اشک هایت راحرام کسانی کنی که بی ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط