قلبم و پس بده قسمت دوازدهم

قلبمــ❤ ـــو پــــس بـده:💖 قسمت دوازدهـم💖

جی یون:
اون روز رو خوب استراحت کردم و روز بعدش صبح زود بیدارشدم ی صبخونه ی مفصل درست کردم و خوردم اگه بخوام جلوی اون وحشی مقاومت کنم باید انرژی داشته باشم حاضرشدم پایین موهامو فرکردم ی پیراهن کالباسی رنگ پوشیدم ومث همیشه کیف و کفش ستمو ک کرمی رنگ بود پوشیدم و رفتم سمت شرکت
سهون:
صبح که بیدار شدم دیدم ساعت هفته ای واااای سریع اماده شدم و سوار ماشین شدم و در حالی که مادرم میگفت کجا میری چرا صبحونه تو نخوردی از در زدم بیرون و براش بوق زدم امروز ی قرار مهم کاری با نماینده ی شرکت yj داشتم سریع خودمو رسوندم شرکت و رفتم سمت دفترم درو باز کردم و نفس نفس زنون گفتم خا ... نو... مه .. جا ..نگ نماینده شرکت yjاومده؟!؟ گفت:نه رییس هنوز نیومده حالتون خوبه؟!؟گفتم:خوبم ی اسپرسو سفارش بده واسم ... و رفتم توی دفترم و روی صندلی در حالی ک قهوه مو میخوردم منتظر نماینده شرکت yj شدم
لوهان:
اه لعنتی به خاطر ترافیک دیر رسیدم اول میخواستم نماینده ای بفرستم ولی فکر کردم بهتره خودم برم و با رعیس شرکت chanel اشنا بشم .راس ساعت هشت جلو شرکت بودم از ماشینم پیاده شدم کراباتمو درست کردم موهامو مرتب کردم به ساختمان شرکت chanel نگاهی کردم ساختمان لوکس و مدرنی داشت وارد شرکت شدم و اسانسورو زدم و دکمه طبقه اخرو فشار دادم
جی یون:رسیدم شرکت نمیخواستم اول صبی روزمو بادیدنش شروع کنم رفتم سمت اتاق عکسبرداری همه مشغول کارخودشون بودن و سرک کشیدم ببینم هستش یا ن نبود اروم رفتم تو به همه سلام دادم همه منتظرمن بودن انگار پامو نذاشته کریمور اومد سراغم وبعد ی ساعت کار صورتم تموم شد و رفتم لباسو بپوشم پیش طراح لباس همون لباس بود دوباره از روش درست کرده بود سرمو انداختم پایین ی خورده شرمنده شدم بابت کاری ک کردم برای اون لباس کلی زحمت کشیده شده حتما بهش گفتم چ لباس قشنگیه
طراح:اره دیشب تا صبح بیداربودم تا درستش کنم اونی ک گم شده بود پاره شده بود الانم از بی خوابی سرم درد میکنه
سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم بیچاره کارم خیلی زشت بود ولی خب تقصیرمن تنها نبود همش تقصیراون پسره ی....
لوهان:
روبه روی منشی قرار گرفتم و ازش خواستم تا اعلام کنه که من امدم
سهون:
چند دقیقه بعد منشی اومد داخل و گفت که نماینده ی شرکت yj اومدن منم گفتم راهنماییشون کن داخل و خودمم منتظر شدم ک بیاد تو ...
لوهان:
وارد اتاق شدم گفتم من لوهان رعیس شرکت YJهستم درباره این پروژه مرکز خرید قصد همکاری داریم با شرکتتون
سهون:
سلام خوش اومدید منم اوه سهون رییس این شرکتم. سرتاپاشو نگاه انداختم احتمالا پسر اون خانواده س شیک پوش و زیبا.بفرمایید بشینید نه اشکالی نداره سروقت رسیدید منتظرتون بودم روی کاناپه نشست و منم رو به روش خب این ی پروژه ی بزرگه که قراره توی مرکز شهر پایه گذاری بشه و اینم قرارداد مشارکت ما با شما همه ی جزییات توش هست و قراردادو به طرفش گرفتم ‌...
لوهان :
قرار داد رو گرفتم و خوندم از نظر من شرایطش عالیه و ما سرمایه لازمو میزاریم فقط به شرط اینکه شرکت دیگه ای هم وارد این پروژه نشه

من پیشنهاد دیگری هم دارم برای شما میخوام شرکتتون لباس های مکنه ها و خواننده های شرکتمونو تامین کنه خب نظرتون چیه اقای اوه ؟
سهون: موافقم شرکت دیگه ای جز شما وارد این پروژه نخواهد شد و اینکه طراحای ما بهترین طراح های کره هستن اگه موافقید قرار داد و امضا کنیم؟!؟
لوهان: خیلی خوبه ،خودکارمو دراوردم و زیر قرارداد هارو امضا کردم
سهون:

منم زیر قرراردادو با رضایت امضا کردم و بلند شدم و روبروش ایستادم و دستمو به طرفش دراز کردم از همکاری با شما خوشبختم اقای لو
لوهان:
دستشو گرفتم ومتقابلا رضایت خودمو ابراز کردم و خندیدم اقای اوه فک کنم بتونیم شرکای خوبی شیم از این به بعد زیاد همو ملاقات میکنیم
سهون: بعله باعث افتخاره دوست دارین شرکتو ببینید و با مدلا و طراح های ما اشنا بشید؟!؟

لوهان: البته خوشحال میشم اقای اوه من تازه رعیس شرکت شدم و بی تجربه ام
سهون:
بلند شدم و گفتم دنبال من بیاید جاهای اصلی شرکتو بهتون نشون میدم و خودم رفتم جلو و اونم پشت سرم حرکت کرد با اسانسور رفتیم طبقه ی پایین دلم نمیخواست این دختره ی وحشیه عوضی رو ببینم بیخیال در و باز کردم و گفتم اینجا سالن عکاسی و فیلمبرداری مجله مد و لباس شرکتمونه خانم چویی طراح اصلی و معروفمونو صدا زدم و گفتم ایشون طراح اصلی ما خانم چویی هستن با هم سلام کردن و طراح و مرخص کردم و بعد به پارک جی یون که در حال فیلمبرداری بود اشاره کردم که بیاد سمت ما و به اقای لو گفتم:ایشون مدل جدید و اصلی دو سه سال اینده ما هستند و اونم خیره بهش همینجوری بهش زل زده بود ...
کامنت پلیییر
دیدگاه ها (۱۸)

گاهی دلـم می خوادتو شلوغی روزگارش بیادتنگ در آغوشش بگیــره ...

لبخند بزن کمی به من قند بدهجانی به اسیر مونده در بند بدهنیم ...

هیومین💝 بگــو گلابــــی🍐 .............من خوشگلم تو گاوے :|او...

بـورام💖 یارو ﻣﯿﺮﻩ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ..... ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺳﺒﯿﻞ ﺩﺍﺷﺘﻪ میگه ﺗﻮ ﭼ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

پارت هدیهپارت چهارم خدایی این کی بود؟اصلا ولش رفتم تو مامانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط