بدبوی
#بد_بوی
#پارت_۱۴
#لنا
با خشم و غضب بهش خیره شدم
پسره عوضی
حقش بود حسابی با کیفم زدم تو سرش
پسره هوا لاشی بد ریخت(زر میزنم خیلی جذابه)
تو همین فکر ها هستم که خواهرم الینا میاد
_لنا آبجی جون چیشده
_آبجی این پسره خواست بهم دست بزنه
پسره
_من همچین قصدی نداشتم فقط میخواستم آشنا بشیم
_لازم نکرده گفتم نمیخوام چرا باز خواستی مزاحم بشی
_هی هی لنا بس کنید بزار ببینم قضیه از چه قراره
_آبجی دارم بهت میگم دیگه
_تو چه دختر کسل کننده ای هستی
_هی من رو ببین ها نزار بیام یک دست دیگه کتکت بزنم
_جوننن
از این جور دختر ها خوشم میاد
تو فقط بیا من رو بزن
الینا
_خفه شو
_باشه باشه معلومه لنا خانم به خواهرش رفته
_تو اسم من رو از کجا میدونی
_الان خواهرت صدات زد
_چه گوش تیزی داری
همین لحظه آقای مدیر وارد دفتر میشه
_خانم احمدی خوش اومدید
بهتره بهتون بگم خواهرتون تا سر حد مرگ با کیف به این آقا حمله کرد
_آقای مدیر به نظرتون زیاد اغراق نمیکنید
_ساکت
چشمام رو تو حدقه می چرخونم
پسره
_به نظرم آقای مدیر این قضیه رو فراموش کنیم من این خانم زیبا رو میبخشم
_زحمت میکشی جناب
_نه اختیار داری
میخوام اون نیشخند روی صورتش رو محو کنم
_بسه بحث نکنید
حالا که این آقا شکایتی ندارن موضوع رو میبندن
_آقای مدیر میمونید مثل قاضی های توی دادگاه ها
_لنا خانم اینجا محیط شوخی و مسخره بازی نیست دانشگاس دیگه بچه نیستید بزرگ شدید مثل بزرگ تر ها رفتار کنید
_چشم
چشم الکی میگم فقط تموم شه بره پی کارش
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۵ تا
ببینید دارم شرط هارو کم میگم
#پارت_۱۴
#لنا
با خشم و غضب بهش خیره شدم
پسره عوضی
حقش بود حسابی با کیفم زدم تو سرش
پسره هوا لاشی بد ریخت(زر میزنم خیلی جذابه)
تو همین فکر ها هستم که خواهرم الینا میاد
_لنا آبجی جون چیشده
_آبجی این پسره خواست بهم دست بزنه
پسره
_من همچین قصدی نداشتم فقط میخواستم آشنا بشیم
_لازم نکرده گفتم نمیخوام چرا باز خواستی مزاحم بشی
_هی هی لنا بس کنید بزار ببینم قضیه از چه قراره
_آبجی دارم بهت میگم دیگه
_تو چه دختر کسل کننده ای هستی
_هی من رو ببین ها نزار بیام یک دست دیگه کتکت بزنم
_جوننن
از این جور دختر ها خوشم میاد
تو فقط بیا من رو بزن
الینا
_خفه شو
_باشه باشه معلومه لنا خانم به خواهرش رفته
_تو اسم من رو از کجا میدونی
_الان خواهرت صدات زد
_چه گوش تیزی داری
همین لحظه آقای مدیر وارد دفتر میشه
_خانم احمدی خوش اومدید
بهتره بهتون بگم خواهرتون تا سر حد مرگ با کیف به این آقا حمله کرد
_آقای مدیر به نظرتون زیاد اغراق نمیکنید
_ساکت
چشمام رو تو حدقه می چرخونم
پسره
_به نظرم آقای مدیر این قضیه رو فراموش کنیم من این خانم زیبا رو میبخشم
_زحمت میکشی جناب
_نه اختیار داری
میخوام اون نیشخند روی صورتش رو محو کنم
_بسه بحث نکنید
حالا که این آقا شکایتی ندارن موضوع رو میبندن
_آقای مدیر میمونید مثل قاضی های توی دادگاه ها
_لنا خانم اینجا محیط شوخی و مسخره بازی نیست دانشگاس دیگه بچه نیستید بزرگ شدید مثل بزرگ تر ها رفتار کنید
_چشم
چشم الکی میگم فقط تموم شه بره پی کارش
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۵ تا
ببینید دارم شرط هارو کم میگم
- ۷.۵k
- ۲۹ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط