سه ارباب خشن پارت (۲۲)

ا/ت: صبح با دلدرد شدیدی بیدار شدم داخل اتاق قبلیم بودم همون اتاقی که...

کوک: عزیزم بیدار شدی؟

ا/ت: چرا منو اوردی اینجا من باید برگردم خونم کلی کار دارم

کوک: اوشش بیبی تو قراره دوباره اینجا زندگی کنی

ا/ت: ولی...

کوک: ولی بی ولی الانم بیا پایین بحانه بخور

ا/ت: باشه

ا/ت: دلم خیلی واسشون تنگ شده بود نمیتونستم دوباره بهشون اعتماد کنم نمیدونستم باید چیکار کنم رفتم و سر میز نشستم ولی تهیونگ نبود

ا/ت: ببینم تهیونگ کجاست؟

جیمین: فکر کنم خاب مونده الان میرم بیدارش کنم

ا/ت: نه خودم میرم بیدارش میکنم باشه؟

جیمین: باشه

ا/ت: پله هارو آروم آروم میرفتم که بیدار نشه یه پارچ آب سرد هم با خودم بردم کخ بریزم روش
درو آروم باز کردم و با صحنه ای که دیدم چشمام برقی زدن
یه دختری بقل تهیونگ خابیده بود
خیلی هول شده بودم که پارت آب از دستم افتاد و شکست همون موقع تهیونگ بیدار شد و تا منو دید اومد سمتم

تهیونگ: ا/ت چیزیت نشده حالت خوبه؟

ا/ت: آره خوبم ولی اون دختره کیه؟

؟: ددی پس..
دیدگاه ها (۲۹۴)

سه ارباب خشن پارت (۲۳)

تهکوکک

آخه چرا باید عکس اینطوری تو خونشون باشه😡

کوکی لاورا حالتون خوبه؟

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط