چرا خواهری
چرا خواهری؟💔
¥شما ها هم باید خیلی مراقبش باشید اصلا اجازه ندید به خودش فشار بیاره
جین. حتما ما حواسمون هستش
¥خوب دیگه میتونید برید
نامی. خیلی ممنونم
¥(رفت)
یونگی. شنیدی دیگه دکتر چیگفت
+اوم اما من نمیتونم یه هفته فقط یه جا بخوابم
هوپی. قربونت برم من فقط یه هفتست (دستشو میگیره)
جیمین. بعدش هر کاری دلت خواست میتونی بکنی
+هوف باشه فعلا فقط بریم (داشت بلند میشد که یهو سرش گیج میره و دستشو میزاره رو شونه ی وی)
وی. چیشد خوبی
+اره اره خوبم فقط یه لحظه سرم گیج رفت معذرت میخوام(دستشو برداشت که دوباره تعادلش بهم خورد)
وی. وایسا بزار کمکت کنم(دستشو میگیره و اون یکی دستشو میزاره رو کمرش)
+ممنون
کوک. خوب بریم دیگه
یونگی. راننده دم در منتظره
(تو ماشین)
+داداش
نامی. جونم
+میتونم سرمو بزارم رو شونت
نامی. معلومه که میتونی عزیز دلم(سرشو میزاره رو شونه ی خودش و کمشرشو میگیره میچسبونتش به خودش رو موهاشو نوازش میکنه و میبوسه)
+خیلی عطرتو دوست دارم
نامی. ممنونم اما من عطر نزدم
+منم عطر طبیعی خودت رو گفتم شبیه بوی که مامان میداد
نامی. (میبوستش و بیشتر بغلش میکنه)
یونگی. رسیدیم پیاده شید
هوپی. قشنگم کمک میخوای
+نه خودم میرم
جین. پس مواظب باش
جیمین. بزارید درو باز کنم خوب بفرمایید
کوک. عزیزم ما غذا سفارش دادیم میخوای تا وقتی که برسه برو بالا یکم بخواب
+نمیخوام دیگه برم بالا همین جا دراز میکشم
کوک. باشه پس بیا این بالشت
+مرسی(رفت و رو مبل دراز کشید)
وی. بزار این پتو رو هم بکشم روت خوب خوب بخوابی
یونگی. غذا ها رسید بیدارت میکنیم
+باشه ممنون
نامی. پسرا یه دقیقه بیاین تو اتاق
جیمین. چی شده هیونگ
نامی. خداروشکر خیلی خوب با هامون کنار اومد و کارمون رو بخشید اما باید براش جبران کنیم
وی. اوم
کوک. هیونگ چطوره سر میز شام ازش بپرسیم ماجرای خودکشی رو
یونگی. اره فکر خوبیه
نامی. اره میپرسیم
هوپی. صدای دره غذا هارو آوردن
جین. باشه دیگه بریم
کوک. من گرفتم
وی. رونا رو بیدار کنم
جین. نه هنوز بیا اول اینارو آماده کنیم بعد
ادامه دارد...
¥شما ها هم باید خیلی مراقبش باشید اصلا اجازه ندید به خودش فشار بیاره
جین. حتما ما حواسمون هستش
¥خوب دیگه میتونید برید
نامی. خیلی ممنونم
¥(رفت)
یونگی. شنیدی دیگه دکتر چیگفت
+اوم اما من نمیتونم یه هفته فقط یه جا بخوابم
هوپی. قربونت برم من فقط یه هفتست (دستشو میگیره)
جیمین. بعدش هر کاری دلت خواست میتونی بکنی
+هوف باشه فعلا فقط بریم (داشت بلند میشد که یهو سرش گیج میره و دستشو میزاره رو شونه ی وی)
وی. چیشد خوبی
+اره اره خوبم فقط یه لحظه سرم گیج رفت معذرت میخوام(دستشو برداشت که دوباره تعادلش بهم خورد)
وی. وایسا بزار کمکت کنم(دستشو میگیره و اون یکی دستشو میزاره رو کمرش)
+ممنون
کوک. خوب بریم دیگه
یونگی. راننده دم در منتظره
(تو ماشین)
+داداش
نامی. جونم
+میتونم سرمو بزارم رو شونت
نامی. معلومه که میتونی عزیز دلم(سرشو میزاره رو شونه ی خودش و کمشرشو میگیره میچسبونتش به خودش رو موهاشو نوازش میکنه و میبوسه)
+خیلی عطرتو دوست دارم
نامی. ممنونم اما من عطر نزدم
+منم عطر طبیعی خودت رو گفتم شبیه بوی که مامان میداد
نامی. (میبوستش و بیشتر بغلش میکنه)
یونگی. رسیدیم پیاده شید
هوپی. قشنگم کمک میخوای
+نه خودم میرم
جین. پس مواظب باش
جیمین. بزارید درو باز کنم خوب بفرمایید
کوک. عزیزم ما غذا سفارش دادیم میخوای تا وقتی که برسه برو بالا یکم بخواب
+نمیخوام دیگه برم بالا همین جا دراز میکشم
کوک. باشه پس بیا این بالشت
+مرسی(رفت و رو مبل دراز کشید)
وی. بزار این پتو رو هم بکشم روت خوب خوب بخوابی
یونگی. غذا ها رسید بیدارت میکنیم
+باشه ممنون
نامی. پسرا یه دقیقه بیاین تو اتاق
جیمین. چی شده هیونگ
نامی. خداروشکر خیلی خوب با هامون کنار اومد و کارمون رو بخشید اما باید براش جبران کنیم
وی. اوم
کوک. هیونگ چطوره سر میز شام ازش بپرسیم ماجرای خودکشی رو
یونگی. اره فکر خوبیه
نامی. اره میپرسیم
هوپی. صدای دره غذا هارو آوردن
جین. باشه دیگه بریم
کوک. من گرفتم
وی. رونا رو بیدار کنم
جین. نه هنوز بیا اول اینارو آماده کنیم بعد
ادامه دارد...
- ۱۱.۵k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط