سهم من

سهم من ،
خانه ی محبوس
دراندیشه ی دیدار تو شد

پشت یک پنجره ی وهم آلود
که پس از اکسیژن ،
مثل من جان می داد .
دیدگاه ها (۱)

آنقدر دعا کردم تا پرنده شدماما حالا که اینهمه راه رابه سوی ت...

ﻫــﻮﺱ ﮐــﺮﺩﻩ ﺍﻡﮐـــﻪ ﺗـــﻮ ﺑـﺎﺷـــﯽﻣـــﻦ ﺑـــﺎﺷـﻢﻭ ﻫﯿﭽـﮑـﺲ ﻧ...

غنچه پیراهنت، امروز شمیم یاس داشتاشک سرخ دیده ات، اندوه یک ا...

‏زلزله چشمای تو بود که زد و ویرانم کرد...

جز در خانه ی تو ، هیچ کجا خیری نیست هر چه خیر است حسین جان ب...

اگر من در زندگی ام باران بودم....‌می شستم تمام غم ها را از پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط