باورم نمیشه

باورم نمیشه
فقط مونده بود لقب مادر جن.ده رو بگیرم 😭
من آمدم به یکی دلداری دادم
کاری کردم به زندگی کردن علاقه پیدا کنه ولی دوستاش گفتن چرا میری پی ویش بهش دست بزنی میدونم و تو سگ بهش نزدیک نشو (شیطونه می‌گفت اونجا فحش بدم ولی ندادم من اونو نجات دادم از مرگ ) به. گفتم سگ تویی درست حرف بزن بعد یک غریبه دیگه ام. گفت کونی مادر جنده کونی بعد گفتم درست حرف بزن اون گفت چرا فحش میدی به من بعد گفتم خودت بهم فحش دادی بعد بهم نیگیورا فحش میدی من لال بشم اگه فحش داده باشم
منم گفتم زود قضاوت نکنید لطفا
من فقط از مردن نجاتش دادم قصدم چیز دیگه ای نبود ولی شما بهم فحش دادین بعد گفتن باشه جنده دروغگو فهمیدیم که تو جنده ای دیگه نتونستم
جلو خودمو بگیرم یاد ۱۳ سال پیش موقع به دنیا آمدنم افتادم که اگه مامانم نمیخندید هردو تاکنون مرده بودیم الان چون مامانم برای طبیعی آماده نبود و کون هردو مون به خطر می افتاد

گفتم که کاشکی اون روز می مردم و مامانم نمیخندید
گفتم خدایا چرا نجاتم دادی
گفت بسه من خالم خوب نیس تزار دهنم باز سه
منم گفتم یک‌حوری نیمی انگار خال من خوبه و بعدش رفتم با یکی حرف زدم و خالم بهتر شد

یکی بیاد بهتون بگه مادر جنده چیکار میکنید

من چرا همچین قلبی دارم
چرا آنقدر مهربونم
چرا آخه
هوف دارم دیوونه میشم
من هیچ گناهی نکردم که بهم همچین لقبی دادن
تنها گناهم اینه که مادر عالمم
بابا الان فهمیدم درست میگفتی دخترت مادر عالمه ولی لایق همچین لقبی نبود
بابا لطفا هرچه زودتر خوب شو بیا
دلم برات یک ذره شده


بخدا قلب دخترت داره تیکه تیکه میشه که چه عرض کنم پودر شده
تروخدا زود برگرد بابا جونم بقران قول میدم دیگه اذیتت نکنم فقط خوب شو و برگرد خونه

خدایا من چه گناهی کردم آخه