نه مانده زندگی

شب پشت شیشه‌های پنجره
سُر می‌خورد و با زبان سردش
ته مانده های روز رفته را
به درون می‌کشید
من از کجا می‌آیم
من از کجا می‌آیم
کـه ایـن چـنـیـن
به بوی شب آغشته‌ام.

فروغ فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

ابزار ازدیاد جمعیت تو نیستم من زنم

من خود شعرم

❤️❤️

🤨

ورق روشن وقت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط