صبح زیبا آمد وچشم شقایق باز شد

صبح زیبا آمد وچشم شقایق باز شد
لاله زلف سرکشش را شانه کرد و ناز شد

شبنم از خورشید عالم تاب ، جانی تازه یافت
رفت بالاتر زجو با ابرها دمساز شد

شاپرک آهسته نبض نرگس رعنا گرفت
ارغوان جامی به چنگ آورد و بس طنّاز شد

صخره با امواج دریا صورتش را خوب شست
کار رستوران دریا با سحر آغاز شد

اردکی از زیر پرها سر درآورد و نشست
چلچله پرپرزنان هم سفره ی صد غاز شد

بوی صبح و زندگی شوری چنیین برپا نمود
گفت عارف یارب., و با بلبلان هم ساز شد

#هنر_دست
#روبان_دوزی
#گلهای_روبانی
#گل
#صبح_زیبا
دیدگاه ها (۳)

یکی از اوقاتی که حقیقتاً حفظ چادر در آن سخت می شود هنگام مهم...

قهوه خوشمزه است …خوشمزگی اش ،به همان تلخ بودنش است ،وقتی میخ...

هر ‌دم به ‌ضر‌یح بی ‌نشانت ای ماه بسته ‌ست دخیل قلب من با هر...

یه خانمی نقل میکنه: بعد از تموم شدن جلسه از هتل خارج شدم و ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط