یارو به زنش خیلی شک میکرد

یارو به زنش خیلی شک میکرد
هر وقت میرفت سر کار به موبایل زنه زنگ میزد میگفت: کجایی؟؟



زنه هم میگفت: خونه!
یارو هم میگفت: جاروبرقی رو روشن کن تا مطمئن شَم
یه روز سرزده میره خونه به پسرش میگه: مادرت کجاس؟
پسره هم میگه: طبق معمول جارو برقی رو ورداشت و رفت
دیدگاه ها (۱)

مسی رفته رستوران ١٤٠ میلیون خرج کرده بعدما با رفیقامون میریم...

صدا وسیما کلا" دوتا وظیفه داره1-نشون دادن زنان بی حجاب درروز...

ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯼ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎ، ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻛﺮﺩ ﻛﻪﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ ﻧﻤﯽﺷﺪ...

آنتی‌اکسیدان موجود در سیب قرمز از سبز بیشتر است و رنگ قرمز ت...

رمان فیک پارت 12که یهو نفس تنگی بهم دست داد وایسادمشما برید ...

●بال های سیاه و سفید○پارت 13

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط