یارو به زنش خیلی شک میکرد
یارو به زنش خیلی شک میکرد
هر وقت میرفت سر کار به موبایل زنه زنگ میزد میگفت: کجایی؟؟
زنه هم میگفت: خونه!
یارو هم میگفت: جاروبرقی رو روشن کن تا مطمئن شَم
یه روز سرزده میره خونه به پسرش میگه: مادرت کجاس؟
پسره هم میگه: طبق معمول جارو برقی رو ورداشت و رفت
هر وقت میرفت سر کار به موبایل زنه زنگ میزد میگفت: کجایی؟؟
زنه هم میگفت: خونه!
یارو هم میگفت: جاروبرقی رو روشن کن تا مطمئن شَم
یه روز سرزده میره خونه به پسرش میگه: مادرت کجاس؟
پسره هم میگه: طبق معمول جارو برقی رو ورداشت و رفت
- ۲.۷k
- ۳۰ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط