رمان هم خونه های ما

«رمان هم خونه های ما»
پارت:۱۸

پلیس:اهای خانوم چیکار میکنی«رزی رو میکشه عقب»
+:این عوضی هارو بگیرید« نفس،نفس میزنه»
پلیس:خوب برای چی بگیریم
+:برای ایجاد مزاحمت
پلیس:خوب اگه اینا مزاحم شما شدن می تونستید به کسی بگید یا به ما خبر می دادین،نه که کتکشون بزنید
+:خوب من الان چیکار کنم،حقشون بود منم زدمشون
پلیس:الان لطفا شما همراه ما بیاد
+:کجا بیام
پلیس:لطفا همکاری کنید
+:باشه،میام
ته:رزی،میخوای باهاشون بری
+:اره،مگه چاره ی دیگه ای دارم
ته:خب،منم باهات میام
+:باش،بیا

«رسیدن به پاسگاه»
ته:اها راستی،بچه ها نگران میشن بزار بهشون زنگ بزنم
+:خب،بزن
«مکالمه ی تماس»
ته:الو،جیسو
-:سلام،چرا نیومدین
ته:یه اتفاقی افتاده،با بچه ها بیاین پاسگاه
-:چیشده« نگران»
ته:اتفاق خاصی نیوفتاده فقط بیاین
-:اوکی،الان میایم
«پایان تماس»
-:بچه ها،بچه ها
*:چیشده
-:تهیونگ زنگ زد گفت،برای رزی یه اتفاقی افتاده همین الان بیاین پاسگا
^:وای،باز معلوم نیست چیکار کرده
جیمین:ما هم بیایم؟؟
-:نه بابا،خیلی شلوغ میشه خودمون سه تا کافی هستیم
جیمین:اوکی

«رفتن پاسگا»
-:رزی،رزی کجاست
*:اوناهاش« رو به رزی»
^:اره،راست میگه بدو بریم پیشش
-:رزی،رزی«با صدای بلند»
+:سلام بچه ها،شما چرا امدین
-:مگه مهمه،بگو ببینم چت شده

رزی سیر تا پیاز ماجرا رو براشون تعریف کرد

^:اهای،خوب تقصیر خودت هست«رو به رزی»
+:الان سرزنش کردن من چیزی رو درست میکنه«روبه لیسا»
-:راست میگه،بزار رفتیم خونه حرف میزنیم
^:عجبا...........باشه،باشه

بچه ها رفتن و صحبت کردن و کار رزی حل شد و رفتن خونه

^:خوب دیگه الان وقت بحث کردن شد
لیسا اینو گفت و با صدای بلند داد زد
^:چجوری فکر کردی باید بزنیش«با داد»
+:چرا سر من داد میزنی....‌خوب حقش بود
^:حقته خوب....چه مرگته که همرو میزنی،بخواطر این کارات هر ماه ما باید تو بازداشتگاه باشیم«با داد»
+:الان چته چی میخوای«جیغ»
^:اینا همش بخواطر دوران دبیرستانه اره
+:دهنتو ببند مگه نگفتم دیگه حرفش رو نزن
^:جوابمو بده بخواطر همون ساله اره
+:بهت میگم نگو«جیغ و بغض»
-:لیسا تمومش کن لطفا
*:لیسا بسه
^:بخواطر جون وو هست اره« رو به رزی»
+:دهنتو ببند«با گریه»

رزی اینو گفت و به سمت پشت بوم خونه با گریه دوید

-:اهای لیسا زیاده روی کردی
*:مگه نمیدونی بدش میاد از اون دوران حرف بزنی.........