در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست

در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینه ی جانم بپرس

آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس

بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم
چگونه این همه غم را به هر طرف بکشانم

نه پای رفتن از اینجا نه طاقتی که بمانم
چگونه دست دلم را به دست تو برسانم

🎙همایون شجریان

🎼
دیدگاه ها (۱۴)

#یه روز -خوب😍هر چه گشتیم در این شهرنبود اهل دلیکه بداند غم د...

از هواداری به‌ جان جویمنسیمِ صبح راتا سلامی از منِ بیدلبه دل...

یکی درد و یکی درمان پسنددیکی وصل و یکی هجران پسنددمن از درما...

من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادمبیا ای چشم روشن بین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط