سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم “مشتی خاک”که ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانهیا “سنگی” در دامان یک کوهیا قدری “سنگ ریزه” در انتهای یک اقیانوسشاید “خاکی” از گلدانیا حتی “غباری” بر پنجره