خداوندا

خُــــــــداوندا…

مرا از “منــــــــ” رها کنــ کهـ هیچــ

کســ بهـ اندازهـ

“منــ” “منــ” “منــ” مرا اذیتــــــــــ نکرد
دیدگاه ها (۱)

باز میان کوچه می پیچد صدای پای تنهایی باز به جانم می زند آتش...

هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانمپرم از حس دلگیری، که نامش ...

خداوندادنیاے آشفتہ ے درونم راڪہ تنها از نڪَاه تو پیداستبا لا...

احساس میکنم تمام دنیا تاریک شدهو تمام ساعت ها به خواب رفته ا...

مرا رها نکرد:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط