رمان شازده کوچولو
رمان شازده کوچولو
پارت ۱۱۵
ارسلان: به حرف هایی که دکتر زد دلم یه جوری شد دست دیانا رو گرفتم و رفتیم سمت
ماشین
دیانا: ارسلان خوبی
ارسلان: آره عزیزم
دیانا: دکتر چی گفت
ارسلان: چیزی نگفت گفت باید حسابی مراقبتون باشم
دیانا: دلم قنج رفت روی پنجه پام ایستادم و بوسیدمش
ارسلان: لپشو میون انگشتام کشیدم
دیانا: ارسلان بریم رستوران
ارسلان: مگه میشه شما چیزی بخوای و نشه
پارت ۱۱۵
ارسلان: به حرف هایی که دکتر زد دلم یه جوری شد دست دیانا رو گرفتم و رفتیم سمت
ماشین
دیانا: ارسلان خوبی
ارسلان: آره عزیزم
دیانا: دکتر چی گفت
ارسلان: چیزی نگفت گفت باید حسابی مراقبتون باشم
دیانا: دلم قنج رفت روی پنجه پام ایستادم و بوسیدمش
ارسلان: لپشو میون انگشتام کشیدم
دیانا: ارسلان بریم رستوران
ارسلان: مگه میشه شما چیزی بخوای و نشه
- ۳.۳k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط