تو عمیق ترین زخم من هستی و عزیزترینشان

من زخم‌های بی‌نظیری به تن دارم اماتو مهربان‌ترین‌شان بودی عمیق‌ترین‌شان عزیزترین‌شان بعد از تو آدم‌ها تنها خراش‌های کوچکی بودند بر پوستم که هیچ‌کدام‌شان به‌پای تو نرسیدند به قلبم نرسیدندبعد از تو آدم‌ها تنها خراش‌های بودندکه تو را از یادم ببرند، اما نبردند تو بعد از هر زخم تازه‌ای دوباره باز می‌گردی و هربار عزیزتر از پیش هربار عمیق‌تر
دیدگاه ها (۳)

آدمک قصه های شب در دفتر روزهای دود گرفته

به حرف سهراب چشمانم راشستم...

همیشه دعا کنیدددد

آسمان نیستم .... عکس یهویی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط