تهیونگ موهای فرش را یکم از صورتش کنار زد و به لبه پنجره ت

تهیونگ موهای فرش را یکم از صورتش کنار زد و به لبه پنجره تکه داد و گفت"نمیخواهی اسمتو بهم بگی؟"ا.ت کتاب را از جلوی صورتش کنار برد و با دیدن چهره تهیونگ سرخ شد و وقتی یاد بوسه توی پارک و فرار بعدش افتاد بیشتر سرخ شد و گفت"ت...ت...ته..."تهیونگ گفت"ا.ت؟تویی؟"تهیونگ وقتی فهمید دختر رو به رو ا.ته و یاد این افتاد که با شیطنت بدنش را به رخ میکشید سرخ شد و ادامه داد"چرا از پارک فرار کردی؟'ا.ت"نمیخواهی لباس بپوشی؟"تهیونگ که حالا شیطنت بیشتری توی نگاهش موج میزد گفت"وقتی یکی از دیدن بدنم لذت میبره دلیلی نداره لباس بپوشم"ا.ت گفت"اگه دستم بهت برسه...."تهبونگ گفت"میخواهی بیام خونت؟اینطوری دستتم بهم میرسه"ا.ت"هیییی،چرا میخواهی بیایی؟تو که کیلید نداری،منم در را باز نمیکنم" تهیونگ دیگه لب پنجره نبود،با سرعت اومد پایین و در را باز کرد و وارد اتاق ا.ت شد،ا.ت با تعجب گفت"چطور در را باز کردی؟"تهیونگ"خوبی قفل ساز بودن همینه دیگه،منم یک سالی قفل ساز بودم"ا.ت سریع از لبه پنجره بلند شد و پنجره را بست و گفت"اگه یکی ببیندت؟"تهیونگ گفت"فعلا تو داری منو میبینی"ا.ت با این حرف یادش افتاد تهیونگ پیراهن نپوشیده،نگاهش را به زمین دوخت،تهیونگ پرید رو تخت ا.ت و گفت"اوه،خیلی نرمه،امشب اینجا میخوابم"ا.ت با یکم عصبانیت گفت"منظورت چیه؟"تهیونگ"نمیتونم خونه دوست دخترم بخوابم؟"ا.ت"من بهت بله نگفتم"تهیونگ"ولی با بوسه همراهی کردی و این یعنی بله"ا.ت روی مبل نزدیک تخت نشست و گفت"اصلا بخواب،به درک،من رو مبل میخوابم"تهیونگ به فضای خالی کنارش دست زد و گفت"بیا اینجا بیب"ا.ت"بیب؟؟؟؟؟؟"تهیونگ"بله،بیا کنار ددی بخواب بیب"ا.ت دست خودش نبود،با ذوق اومد کنار تهیونگ خوابید که...
••••••••
فردا امتحان اینگیلیسی دارم،ببخشید دیر پارت گذاشتم،از این به بعد هم میخوام شرط بزارم برا پارت ها
دیدگاه ها (۷)

علت مرگ:علاقه شدید به این دو تا مرد

با اینکه تهکورم و عاشق تهکوک ولی فیکم با تهیونگه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

روی صندلی،توی دفتر کارش توی خونه نشسته بود و کار میکرد،در زد...

🥲

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط