سه پارتی کوک.امید زندگی پارت اخر
اونا بعد از این ماجرا به خونه رفتن و خودشون رو با این شرایط وقف دادن شب بود جونگکوک بغل ات خوابیده بود
یک ماه بعد
آره الان یک ماه گذشته دوباره جونگکوک تو بغل ات عزیزش خوابیده اما این دفعه نه رو تخته خونه بلکه رو تخت بیمارستان الان دیگه ات کنار کوک عزیزش سرش درد نمیکنه دوای درد اون دختر فقط پسره ی جذاب بوده
ویو جونگکوک
بیدار بودم و تو بغل ات بودم این چندروزه خیلی دلم گرفته ولی نمیتونم جلو ات بروز بدم رفتم بیرون از اتاق
هوای بیمارستان بوی ضدعفونیکننده و انتظار میداد. جونگکوک ، همان جونگکوک معروف، اینجا غریبهای تنها بود. نه در استودیو بود و نه روی صحنه، بلکه در اتاقی که سکوتش بلندتر از هر آهنگی بود
بغض ترکید
سکوت شکست
ناگهان، مانیتور کنار تخت خطی صاف را نشان داد.
جونگکوک به سرعت با همون گریه ها به سمت اتاق رفت راهرو شلوغ شد دکتر ها اومدن
جونگکوک+
دکتر-
+چیشده اقای دکتر
*جواب نمیده و تو اتاق داره شوک میده و کنارش جونگکوکه
+الوو مرتیکه باتوام
*ببرینش بیرون،بزارش رو ۲۰۰(با پرستار بود)
ویو کوک
بدون وقفه به اعضا زنگ زدم خیلی ترس داشتم
دو دقیقه بعد اعضا بدو بدو رسیدن پیش کوک
جیمین.کوک ات کجایه
+گریه.داخله
جین.اخییی
دکتر اومد کوک بلند شد و همه سمت دکتر هجوم اوردند ناگهان کوک رو زانو نشست و زانو دکترو گرفت
+بگو چیزیش تروخدا اون عشق من تروخدا بگو چیزیش نشده(همه حرفاش با گریه)
-تسلیت میگم
+...
ار ام.امممم کوک هق کوک بلند شو
کوک باحالت شوکه و عصبی
+چرا دروغ میگی
اعضا.ها
سریع در اتاق باز کردم و اتو بغل کردم
+ات من عشقم بلندشو توروخدا بلندشو تروخدا،ات تروخداااا
جیمین و جیهوپ و تهی در حال گرفتن کوک
+عشقم(گریه)دست به من نزنین(داد)بقیه با گریه)عشقم بگو خوابیدی ببینین خوابش خوابش مث شوگاعه عشقم بیدارشو دیگه تروخدا
سه ماه بعد
اعضا بالا سر دو عاشق ایستاند مردم گریه میکردند جونگکوک با خودکشی عشقش جونشو به خدا سپرد ولی الان پیش همن صدا گریه ها و روزه همه جا میپیچه اما دیگه همه چی تموم شده
یک ماه بعد
آره الان یک ماه گذشته دوباره جونگکوک تو بغل ات عزیزش خوابیده اما این دفعه نه رو تخته خونه بلکه رو تخت بیمارستان الان دیگه ات کنار کوک عزیزش سرش درد نمیکنه دوای درد اون دختر فقط پسره ی جذاب بوده
ویو جونگکوک
بیدار بودم و تو بغل ات بودم این چندروزه خیلی دلم گرفته ولی نمیتونم جلو ات بروز بدم رفتم بیرون از اتاق
هوای بیمارستان بوی ضدعفونیکننده و انتظار میداد. جونگکوک ، همان جونگکوک معروف، اینجا غریبهای تنها بود. نه در استودیو بود و نه روی صحنه، بلکه در اتاقی که سکوتش بلندتر از هر آهنگی بود
بغض ترکید
سکوت شکست
ناگهان، مانیتور کنار تخت خطی صاف را نشان داد.
جونگکوک به سرعت با همون گریه ها به سمت اتاق رفت راهرو شلوغ شد دکتر ها اومدن
جونگکوک+
دکتر-
+چیشده اقای دکتر
*جواب نمیده و تو اتاق داره شوک میده و کنارش جونگکوکه
+الوو مرتیکه باتوام
*ببرینش بیرون،بزارش رو ۲۰۰(با پرستار بود)
ویو کوک
بدون وقفه به اعضا زنگ زدم خیلی ترس داشتم
دو دقیقه بعد اعضا بدو بدو رسیدن پیش کوک
جیمین.کوک ات کجایه
+گریه.داخله
جین.اخییی
دکتر اومد کوک بلند شد و همه سمت دکتر هجوم اوردند ناگهان کوک رو زانو نشست و زانو دکترو گرفت
+بگو چیزیش تروخدا اون عشق من تروخدا بگو چیزیش نشده(همه حرفاش با گریه)
-تسلیت میگم
+...
ار ام.امممم کوک هق کوک بلند شو
کوک باحالت شوکه و عصبی
+چرا دروغ میگی
اعضا.ها
سریع در اتاق باز کردم و اتو بغل کردم
+ات من عشقم بلندشو توروخدا بلندشو تروخدا،ات تروخداااا
جیمین و جیهوپ و تهی در حال گرفتن کوک
+عشقم(گریه)دست به من نزنین(داد)بقیه با گریه)عشقم بگو خوابیدی ببینین خوابش خوابش مث شوگاعه عشقم بیدارشو دیگه تروخدا
سه ماه بعد
اعضا بالا سر دو عاشق ایستاند مردم گریه میکردند جونگکوک با خودکشی عشقش جونشو به خدا سپرد ولی الان پیش همن صدا گریه ها و روزه همه جا میپیچه اما دیگه همه چی تموم شده
- ۵.۵k
- ۲۵ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط