پارتسیزدهم

#پارت‌سیزدهم‌🎶🧷





نگاهی بهم انداخت و گفت: نترس اینجا اتفافی برات نمیوفته! گفتم و اینجا امنه! نترس نمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته!

دیگ چیزی نگفتم و با ترسو لرز رفتم تو اتاق و درو قفل کردم!

خیلی میترسیدم!!!

ب اتاقش نگاهی انداختم!
خیلی با عظمت و زیبا بود !

اصن کیف کردم!

میخواستم برم کمدشو باز کنم دیدم رمز میخواد:/

مث گاو صندوق میموند!

لگدی ب کمد زدم و رفتن رو کاناپه تو اتاق نشستم!

یهو چیزی ب شیشع اتاق برخورد کرد!

ولی شیشه نشکست! از ترس جیغ میکشیدم و شاهانو صدا میزدم!

من: شاهااااااااننننننن توووورووووخدااااااا بیااااا! کجاااااایییییی لعنتییییییییییییی دارم میمیرممممم از تررررس!!!

دوباره چیزی ب شیشه برخورد کرد! پست سر هم گلوله میزدن ب شیشه!

یهو شیشه شکست!

با تمام توانم جیغ زدممممممم!

من: شااااااااهاااااااااااااااااااااااااااااان!

یهو در اتاق ب صدا در اومد و صدای شاهان پیچید: تمنااااا! اومدم باز کن!

با لرزش شدید رفتم سمت در و دستای لرزون درو باز کردم!

با دیدنش تموم وجودمو خوشحالی فردا گرفت و خودمو تو بغلش انداختم و گریه کردم و گفتم: من...من خیلی‌...‌ترسیدم!

ی دستشو دو سرم گذاشت و گفت: اومدم دیگ! نترس!

با اینک ازش مث سگ میترسیدم ولی وجودش آرامشم بود! بخاطر ترسم تنها کسی بود ک میتونستم بهش پناه ببرم!

شاهان: بیا بریم تو اتاق!

همین ک میخواستیم بریم صدای گلوله پیچید و شاهان آخ بلند کشید و دستشو رو بازوش گذاشت!

با ترس نگاش کردم!

دستمو گرفت و زود رفتیم تو اتاق و درو قفل کرد!

نشست رو زمین و بازوشو گرفت و چشاشو محکم بست
@Ekip_kera_sh
دیدگاه ها (۱)

#پارت‌چهاردهم‌🎶🧷نفس نفس میزد!نشستم کنارش و ب بازوش نگاه کردم...

#پارت‌پانزدهم‌🎶🧷جوابی نیومد!محکم تر داد زدم: شاااهاااااااان ...

#پارت‌دوازدهم🎶🧷زدم زیر گریه!از روم بلند شد و رو تخت نشست و گ...

#پارت‌یازدهم‌🎶🧷کسی نبود!امارت رو تاریکی تو آغوش گرفتع بود!آر...

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

نجات پروانه 🖤🦋پارت ۳که یهو یکی اومد داخل درو بست رومو برگردو...

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط