گفتم

.
گفتم:
میدونی؟
ڪاش زندگے عین یه نوار ڪاست بود...
گفت:
نوار ڪاست؟ چطور مگه؟
گفتم:
چون اگه هر جاشو دوس داشتی،
میشد با یه خودڪار برش گردونے عقب...
گفت:
آخه مشڪل اون‌جاست
اگه این ڪاستو برگردونیش عقب،
فقط قسمتاے قشنگش نمیاد ڪه...
همه چیش برمیگرده عقب.
دوباره باید بشینے ببینے براے لبخندے ڪه الان میزنی،
قبلش چقد گریه ڪردی...
دیدگاه ها (۵)

عشق یعنی...از کیلومتر‌ها دورتر‌می‌دانی که دستش به تو نمی‌رسد...

نشدنی ها را به خدا بسپار ❤ ️💝

عشق یعنیحتی اگرازت عصبانی باشدحتی اگرقهرباشداگردوستت داشته ب...

دل نبند ...به آدمی که وقتی دورش شلوغ شد هم خودش رو گم میکنه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط