عشق آغشته به خون

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰ (。☬⁠。⁠)⁩

مین جی : بریم سر اصل مطلب خودمون .. کیم میون‌شی من با تو رو راست حرف میزنم .. یک ماه دیگه وقت داریم .. وقتی ۱۸ سالت شد همون شب تولد تو قرار ازدواج گفته شده و همون شب ... ازدواج میکنم
غمگین به زمین خیره شد : ولی با کسی که حتی آشنایی باهاش نداریم ..
لرزی به تن میون‌شی افتاد و با ترس دست هایش را هم قفل کردن
میون‌شی: .. شبا وقتی به این موضوع فکر هم میکنم خوابم نیماد تو مدرسه همه اذیتم میکنند چون نامزدم.. ازم خیلی بزرگه .. بجز زندگی ای که داره عوض میشه ..
مین جی: زندگی اینو برای منو تو رقم زده ولی حتما نامزد های خشن ما .. اجازه نمیدن از خونه بریم بیرون چه برسه به کار کردن من و درس خواندن تو .. من برای همین گفتم بیایی تا حرف بزنیم ما دوتا با هم میتوانم جلو اونا وایستیم
میون‌شی به خوبی منظور دختر مغرور را فهمید تند بیان کرد
میون‌شی : اگه بگیم که باید خودمون تصمیم بگیرم اونا قبول میکنند ؟
مین جی : معلومه که نه .. خیلی ساده ای باید بگم اگه رو حرف ما حرف بزنند ما هم ازدواج نمیکنم ...
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۱ (。☬⁠。⁠)⁩قوی...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۲ (。☬⁠。⁠)⁩میون...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۹ (。☬⁠。⁠)⁩مین ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸ (。☬⁠。⁠)⁩قوی و...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۶ (。☬⁠。⁠)⁩مین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط