مرحله پنجم اعزاداری پارت

مرحله پنجم اعزاداری پارت 54

کتمو برداشتم
و رفتم پایین و با صدای بلند داد زدم
ـ یونجون بیا بریم
بعد یه دقه اومد
یونجون ـ اماده ای؟
ـ اره بریم؟
یونجون ـ بله بفرمایید
یه خنده کردم و رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
ویو اجوما
ـ یونجو*با صدای بلند *
یونجو ـ بله؟
ـ اماده شو بریم
یونجو ـ کجااا؟
ـ بعد بهت میگم بیا
یونجو ـ باشه صب کن اماده شم
ـ فقط زود باش
یونجو اماده شد و خودمم اماده شدم که همین دختره پاشد اومد پیشم
دختره ـ اجوما خانم جانگ جای رفتن؟
ـ با دوستاشون قرار ملاقات داشتن
یونجو اومد پیشم
یونجو ـ اجوما من اماده ام بریم؟
دختره ـ شما جایی میخواید برید
ـ راستش اره
دختره ـ اها
از خونه که زدیم بیرون جیخیکن جلوی در بود
جیهیون ـ سلام جای میرین؟
ـ اره میخوایم بیایم خونه ی تو
جیهیون ـ جانم؟
ویو جیهیون
ات زنگم زد و ماجرا رو گفت
ـ اوک باشه
گوشیو قطع کردم و اجوما و یونجو سوار کردم و بردم خونه ی خودم به بادیگاردمم گفتم که هر چی نیاز داستن واسه ی اجوما و یونجو بگیره خودمم حرکت کردم سمت باشگاه همین طور که تو راه بودم یادم به خاطره هام با ات افتاد