آه حرم

آه حرم

نازنین یار مرا باز ندیدی, !باشد!
به گمانم که دل از من تو بریدی! باشد!
بود همواره امیدم که مرا میخواهی
من همانم که نشستم به امیدی! باشد!
بین بازار غلامان نظر انداخته ای
جنس مرغوب نبودم نخریدی! باشد!
دست عشاق گرفتی و حرم بردی آه
طبق معمول زمن دست کشیدی! باشد!
مهربانی تو مال دگران است چرا
باز ای یار به دادم نرسیدی! باشد!
این همه زار زدم دادزدم کرب بلا
این حرم گفتن من را نشنیدی! باشد!
چه کنم تلخی تو باز حلاوت دارد!
دل تنگم بخدا میل زیارت دارد!
دیدگاه ها (۲۰)

دو قدم مانده که پاییز به یغما بروداین همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ...

زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد و قلبها گرامی تر ...

بیابان هم که باشی، "حسین" آبادت میکند....درست مثل کربلا...

اربعین آمد.. نه اشک‏ها در چشم دوام آوردند، نه حرف‏ها بر زبان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط