دو دارد و از دور رش

دوﺳﺘﺖ دارد و از دور ﮐﻨﺎرش ﻫﺴﺘﯽ
روی دﯾﻮار اﺗﺎق و ﺳﺮ ﮐﺎرش ﻫﺴﺘﯽ
آﺧﺮﯾﻦﺷﺎﻋﺮ دﯾﻮاﻧﻪ ﺗﺒﺎرش ﻫﺴﺘﯽ
دل ﻣﻦ ،
ﺳﺎده ﮐﻨﻢ ،
دار و ﻧﺪارش ﻫﺴﺘﯽ


دوﺳﺘﺶ داری و از ﻋﺎﻗﺒﺘﺶ ﺑﺎ ﺧﺒﺮی
دوﺳﺘﺶ داری و ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ دل از او ﻧﺒﺮی
دوﺳﺘﺶداری و از ﺧﯿﺮ و ﺷﺮش میگذری
دلﻣﻦ ،
از ﺗﻮ ﭼﻪ ﭘﻨﻬﺎن
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺴﯿﺎر ﺧﺮی


دوﺳﺘﺖ دارد و ﯾﮏ ﺑﻨﺪ ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
دوﺳﺘﺖ دارد و در ﺑﻨﺪ ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
ﻫﻤﻪی زﻧﺪﮔﯽ ات ﭼﻨﺪ ؟ ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
دلﻣﻦ ،
ﮔﻨﺪ زدی ﮔﻨﺪ ،
ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ


ﺷﻌﺮ را ﺻﺮف ِ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺸﻖ ِ ﭘﺮﯾﺸﺎن ﮐﺮدی
ﻫﻤﻪ ی زﻧﺪﮔﯽ ات را ﺳﭙﺮ ِ آن ﮐﺮدی
دوﺳﺘﺶداری و ﭘﯿﺪاﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﻨﻬﺎن ﮐﺮدی
دل ﻣﻦ ،
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮد ﻓﺮاوان ﮐﺮدی


دوﺳﺘﺖ دارد و از اﯾﻦ ﻫﻤﻪ دوری ﻏﻤﮕﯿﻦ
دوﺳﺘﺖدارد و ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﺪارد در دﯾﻦ
دوﺳﺘﺖدارد و دﯾﻮاﻧﮕﯽ ِ ﻣﺤﺾ اﺳﺖ اﯾﻦ
دل ﻣﻦ ،
ﻟﻄﻒ ﺑﻔﺮﻣﺎ
ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺖ ﺑﻨﺸﯿﻦ


ﻟﺐ ﺗﻮ از ﻟﺐ او ﺷﻬﺪ و ﻋﺴﻞ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
ﻟﺐ او از ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺷﻌﺮ و ﻏﺰل ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
دوﺳﺘﺖ دارد و از دور ﺑﻐﻞ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ
دل ﻣﻦ ،
اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﺎن ،
رﺳﺘﻢ ِ ﯾﻞ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ



#یاسر_قنبرلو
دیدگاه ها (۱۶)

اگر معلم بودم به بچه ها یاد می دادم که عاقل باشند ، عاقل به ...

این قرار دادتا ابد میان مابرقرار بادچشم های تو به جای دست ها...

تمام تاریخ را گشتمستمگرتر از سلسله ی موی تو در آن نبود!#احمد...

من به اندازه دنیای شما غم دارمچون تو او را کم و من نیز تو را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط