ولی قرارمون این نبود صنم

-ولی قرارمون این نبود صنم،
قرار نبود من از دلتنگی پشت پنجره اسایشگاه غمبرک بزنم عکساتو ببوسم،
تو با اون یارو جدیدیه سور و سات دامبولی دیمبول
و رخت عروس راه بندازی؛
ولی خودمونیم اون گوشواره‌های فیروزه بهت میومد.
یادم رفت بگم،لازم نیست بیای از پشت نرده ها نگام کنی،دیگم اینطرفا نیا برو تو کوچه خودتون بازی کن!
جمشید تو باز نارنگی پوست گرفتی؟رو دل میکنی آخرش حالا خر بیار باقالی بار کن.꧇)🦋✨
دیدگاه ها (۳)

ما نسلِدلم برایت تنگ شده های ادیت شده،دوستت دارم های ارسال ن...

خلاق کی بودم من🤣😎😐

‏عید نزدیکه، یه ‌کم دور و اطراف رو بتکون‏مثلا اونایی که میگف...

ما هم عجب نسلی بودیمبه ما که رسید رودخانه‌ها خشکیدجنگل‌ها سو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط