مگر مهم است

مگر مهم است
که مدام
از عشقی شعر می‌نویسم که
دنیا را
انگشت به دهانِ احساس می‌بَرد؟

من هنوز
در انتهای هر عاشقانۀ حماسی،
یک دلِ سیر می‌خندم
به معصومیتِ احساسی که
در عهدِ بوقِ بی‌کسی‌های باکره‌ام،
در حسرتِ یک آغوش.. گریه می‌کند..

مگر مهم است
که راه و چاه عشق را
بهتر از هر عاشقی می‌شِناسم..؟

من هنوز هم هر شب
کماکان به حجلۀ بی‌کسی‌ها می‌روم..
درست شبیهِ خدایی که
جهان آفرید و تنهاتر شد..، اما
با این همه
حوصلۀ شراکت در تنهایی‌اش را نداشت ...

#حمیدرضا_هندی
دیدگاه ها (۱)

+ مردم منو می دیدن میگفتن مخش تکون خورده!ولی من به مامانم می...

انّا لله و انّا الیه...به زبانم نمی آید...من مرگ را دیده ام....

دستِ روزگار چرخید ؛من شاعر شدم؛کتاب هایم چاپ شد؛نوشتم؛برنده ...

کی رو شاهد بگیرم...! فقط این سِد مهدی دید وقتی دو تایی با وَ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط