pt

pt 42


سرنوشت★

_پس تو.. همون تک پسر خانواده لی ای !!!
_تو با من کاری پس جونگکوکو ولش کن
@آخی دلت براش سوخت؟ پدر اون بود که پرونده پدر منو داد به پدرت
+ولمون کن هرچی بخوای بهت میدمم
@فکر کردی به همین اسونیه باید برام جبران کنید حتی با از دست دادن جونتون
_ولمون کن عوضییی اینجا پدر تو مقصره نه ماا اون پدر مادر منو کشتت( با داد و گریه)

ویو یونا*
جونگکوک با چشمش بهم علامت داد که سرگرمش کنم انگار میخواست یه کاری کنه منم اشک تمساح ریختم
_چطور تونستی با من همچین کاری کنی من واقعا دوست داشتم
@تو شبیه عروسک خیمه شب بازی ای بچه جون
@ زود به کسی اعتماد نکن
@دلم برات میسوزه هیچکس دوست نداره
_خفه شو
که یهو جونگکوک از پشت خودشو آزاد کرد و بهش حمله کرد چاقورو سریع داد به من منم دست و پاهامو باز کردم می‌خواستیم باهم فرار کنیم که یهو اسلحشو درآورد بیرون
@فقط کافیه یکم حرکت کنید تا دیگه نتونین همو ببینید
از ترس دستای جونگکوکو فشار میدادم
_تروخدا
@ شاید با اون یکی کاری نداشته باشم ولی توعه هر...زه کوچولورو میکشم چون خیلی تو اسیر کردن پدرم نقش داشتی

که یهو ماشه رو کشید و پوم شلیک کرد


ادامه دارد..
دیدگاه ها (۱۰)

pt 43سرنوشت★جونگکوک پرید جلوم و دوتا تیر بهش خورد من تو شک ب...

pt 44سرنوشت★جونگکوک یهو چشماشو باز کرد+من زنده امم؟_یهو پرید...

pt 41سرنوشت★رفتیم تو یهو قیافه جونگکوکو دیدم_جونگکوک تو اینج...

pt 40سرنوشت★ویو کوک☆گوشیم زنگ خورد اون عوضی بود(سوجون) @سلام...

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط