خون بسته غنچه وار

خون بسته غنچه وار
دلِ تنگم از فراق...

دلتنگم آن چنان
که شِکُفتن نمی‌توان...

#هلالی_جغتایی
دیدگاه ها (۲)

اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار...طالع بی شفقت بین... که د...

به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری...به درمانم نمی‌کوشی ...

" آبان "حواسش هست دلتنگم ،فهمیده خیلی دوستت دارم !پشت سرِهم ...

‌دوستت داشتم؛به همان اندازه ڪه دوستم نداشتی•••سراسیمه پی تو ...

چنان دل بسته ام کردیکه با چشم خودم دیدم؛خودم میرفتم اماسایه ...

میدانیم کـه خود، حجاب لقای مولاییم و دل از غیر برنتابیده و ب...

اشک هایم مانند یاقوت های بی رنگی از روی صورتم پایین می لغزید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط