بخشی از نامه های شهید حسن ساده

بخشی از نامه های شهید حسن ساده:

" به نام خدا، به نام خدایی که همواره زیر باران رحمتش غرق بوده ام.
خدایی که همواره در تنهایی ها فقط او را داشته ام. خدایی که مثل یک «رفیق اعلی» همهء درد دل هایم را، شکایت هایم را، به او می کرده ام.
خدایی که دوستش می دارم و به او عشق می ورزم و شرمنده اش هستم. شرمندهء خطاهایم...

به هرحال، خودم را در دست های پُرمهر خدا رها می کنم. او مرا به هرکجا بخواهد می برد، اما #شهادت چیز دیگری است و دلم را یک جوری می کند. باورم نمی شود که لایق شهادت باشم، اما از خدا چه دیده ای؟! خدا که بخیل نیست (العیاذ بالله)! خدا که رحمتش وسیع است، شاید شامل حال من هم بشود.
خدا خودش قدرت می دهد.
خودش آدم را راهنمایی می کند.
خودش آدم را #لایق می کند
و بعد خودش، پسند می کند (فتبارک الله احسن الخالقین) و #انتخاب می کند... "

" با #امام_رضا خداحافظی کرده ام و خواسته ام که دیگر با این حال به زیارتش نیایم بلکه، با حالی دیگر و به صورت والای #شهید به زیارتش بروم. امام بزرگوار را هم که دیدم و چه دیدنی! سراسر مهر بود و الهام وعشق. "

" توصیه ای ندارم جز وصیت همهء شهدا که قدر #امام را، #انقلاب را و اسلام را بدانند، قیام برای #خدا بکنند و اخلاص، اخلاص، اخلاص که ریشهء همهء کارهاست. "

منبع: کتاب کویر پرستاره،

#شهید_حسن_ساده
#اللهم_صل‌علی_محمد‌و_آل‌محمد_و‌عجل_فرجهم
دیدگاه ها (۰)

عارضم خدمت شازده که:عهد آن قزّاق جوان، تریاک را که بین خلق ا...

توصیه به خواندن زیارت امین الله:در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی...

ما رختِ خود به گوشه‌ی عزلت کشیده‌ایم دست از پیاله، پای ز صحبت، کشیده‌ایم

-به ﺭﺳﻢ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ خیس زیرباران برایآخرین کوچ زمستـٰان و به فا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط