سناریو سگ های ولگرد بانگو پارت یک

سناریو سگ های ولگرد بانگو پارت یک🗿🍓
خب داستان از اینجا شروع میشه که یک دختری به نام : سوجین وارد اژانس میشود. در یک روز که اژانس و مافیا باهم دیدار میکنن سوجین و چویا باهم اشنا میشن سوجین و چویا اروم اروم باهم گرم میگیرن بعد یک ماه اعتراف میکنن که عاشق همن🍦🗿

خب حالا شروع داستان🍦🗿
یروز مافیا یک جشن گرفته بود و اژانس رو دعوت کرده بود چویا و سوجین تصمیم گرفتن باهم دیگه بروند☺🍦

چویا با موتورش دنبال سوجین رفت( من بودم غش☺😈)

سوجین: چوچو چرا اینقدر دیر کردی سه ساعته اینجا وایستادم💢🗿

چویا : خب عامم هیچی داشتم حاضر میشدم دیر شده بود دیگه حال ببخشید (داره دروغ میگه)

سوجین: عجیبه تو هیچوقت ببخشید نمیگی حالا خب ولش بریم تا دیر تر نشده😶

از زبان چویا : منو سوجین یزره دیر رسیدیم ولی حالا اشکال نداره💢☺

چویا وقتی شراب هارو دید داشت میدویید که بره شراب بخوره که سوجین کتشو گرفت و گفت: چوچو قول دادی امروز شراب نخوری یادت رفته؟ ☺🍺

چویا: نه نه معلومه یادم نرفته☺


و اما دازای وارد میشود.... پارت دو لایک ها به ده برسه میزارم🍦
دیدگاه ها (۳)

دازای🍦🗿 سوال پست: دازای یا چویا؟ من چویا🍦🗿 #دازای

پارت دو 💔😂خب دازای وارد میشود😶🗿چویا سرخ میشهههه زیر لبش میگه...

دو نوع توکیو ریونجرو و بانگو🗿🍦سوال پست از چه شخصیت انیمه ای ...

حسود ترین تایپ ها کمترین به بیشترین🗿🍦 سوال پست: تایپت چیه؟

قهوه تلخ پارت ۳۴گاهی وقت ها حوصلم سر می‌رفت ، یا کتاب خوندن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط