بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت دوم :
یعنی اولاً کمال و هستی محض نیز و ذاتاً فقیر و محتاج است، پس آزادی مطلق برایش متصور نیست و ثانیاً اندازه دارد؛ و اندازه نیز یعنی حد و حدود معین، یعنی محدودیت. و اگر انسانی حد و حدود خود را نشناسد و گمان نماید که دیگر غنی شده و هیچ نیازی ندارد، طغیان میکند. یعنی از حد و حدود خود خارج میشود:كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى - چنين نيست كه مىپندارند، بىشك آدمى طغيان مىكند.(6)
أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى - همين كه خود را بىنياز بيند.(7) (سوره علق آیه 6 و 7)
حق و حقوق: همین که میگوییم: انسان حق دارد آزاد باشد، یعنی برای انسان حق و حقوقی قایل هستیم که یکی از آنها حق آزادی میباشد، حالا چه مقید به حدود و چه مطلق خیالی.
در هر حال، هر موجودی که در این نظام به هم پیوسته خلقت و کارگاه هستی به وجود میآید خلق می شود، تعریف و جایگاه و نقش و آثار مستقیم و غیر مستقیمی دارد، و بدین واسطه از حق و حقوقی بر خوردار میگردد. این حق و حقوق، در نظام تکوین، اجباراً رعایت می شود، اما در خصوص انسانی که در برخی از امور اختیار دارد چه؟ پس در اینجا باید حق و حقوق هر کسی و هر چیزی و هر جامعهای، تعریف شود و بر اساس آن قوانینی وضع گردد شریعت، و البته قانون نیز باید ضمانت اجرا داشته باشد کیفر و پاداش.
پس باز هم آزاد مطلق نخواهد بود و محدود به قوانین تشریعی می گردد، چنان چه محدود به قوانین تکوینی میباشد.
روابط اجتماعی : همین محدودیتها و قیود از یک سو و ضرورت زندگی اجتماعی انسان از سوی دیگر، او را مجبور میسازد که به حدود تن در دهد، حدودی که گاه در تعامل با طبیعت است وگاهی در تعاملات اجتماعی با هم نوعان خود.
بدیهی است که اگر به فرض خیالی خود گمان کند که حق دارد آزادی مطلق داشته باشد، دست کم به این اندازه که هر کاری که دلش می خواهد بکند، مستلزم ضایع شدن حقوق دیگران، از جماداتی چون آب و هوا گرفته تا حیوانات و حتی انسانها میگردد.
یکی دلش میخواهد که یک درختی را قطع کند و یا وسط جنگل یا خیابان یا حتی ملک شخصیاش به آتش بکشد - یکی دلش میخواهد سگ هاری را میان مردم رها کند و تماشا کند که چه میشود - دیگری دلش میخواهد خانه زیبای دیگری و یا ثروت او را تصاحب کند - آن یکی دلش میخواهد وسط شهر فریاد بکشد و یا لخت شود - آن یکی دلش میخواهد راه آب را ببندند و فقط خودش استفاده کند یکی دلش می خواهد یک سلاح خودکار به دست بگیرد، وارد مدرسه شود و همه را به رگبار ببنددآن یکی از زن یادختری خوشش آمده و دلش میخواهد به او تجاوز کند.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
یعنی اولاً کمال و هستی محض نیز و ذاتاً فقیر و محتاج است، پس آزادی مطلق برایش متصور نیست و ثانیاً اندازه دارد؛ و اندازه نیز یعنی حد و حدود معین، یعنی محدودیت. و اگر انسانی حد و حدود خود را نشناسد و گمان نماید که دیگر غنی شده و هیچ نیازی ندارد، طغیان میکند. یعنی از حد و حدود خود خارج میشود:كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى - چنين نيست كه مىپندارند، بىشك آدمى طغيان مىكند.(6)
أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى - همين كه خود را بىنياز بيند.(7) (سوره علق آیه 6 و 7)
حق و حقوق: همین که میگوییم: انسان حق دارد آزاد باشد، یعنی برای انسان حق و حقوقی قایل هستیم که یکی از آنها حق آزادی میباشد، حالا چه مقید به حدود و چه مطلق خیالی.
در هر حال، هر موجودی که در این نظام به هم پیوسته خلقت و کارگاه هستی به وجود میآید خلق می شود، تعریف و جایگاه و نقش و آثار مستقیم و غیر مستقیمی دارد، و بدین واسطه از حق و حقوقی بر خوردار میگردد. این حق و حقوق، در نظام تکوین، اجباراً رعایت می شود، اما در خصوص انسانی که در برخی از امور اختیار دارد چه؟ پس در اینجا باید حق و حقوق هر کسی و هر چیزی و هر جامعهای، تعریف شود و بر اساس آن قوانینی وضع گردد شریعت، و البته قانون نیز باید ضمانت اجرا داشته باشد کیفر و پاداش.
پس باز هم آزاد مطلق نخواهد بود و محدود به قوانین تشریعی می گردد، چنان چه محدود به قوانین تکوینی میباشد.
روابط اجتماعی : همین محدودیتها و قیود از یک سو و ضرورت زندگی اجتماعی انسان از سوی دیگر، او را مجبور میسازد که به حدود تن در دهد، حدودی که گاه در تعامل با طبیعت است وگاهی در تعاملات اجتماعی با هم نوعان خود.
بدیهی است که اگر به فرض خیالی خود گمان کند که حق دارد آزادی مطلق داشته باشد، دست کم به این اندازه که هر کاری که دلش می خواهد بکند، مستلزم ضایع شدن حقوق دیگران، از جماداتی چون آب و هوا گرفته تا حیوانات و حتی انسانها میگردد.
یکی دلش میخواهد که یک درختی را قطع کند و یا وسط جنگل یا خیابان یا حتی ملک شخصیاش به آتش بکشد - یکی دلش میخواهد سگ هاری را میان مردم رها کند و تماشا کند که چه میشود - دیگری دلش میخواهد خانه زیبای دیگری و یا ثروت او را تصاحب کند - آن یکی دلش میخواهد وسط شهر فریاد بکشد و یا لخت شود - آن یکی دلش میخواهد راه آب را ببندند و فقط خودش استفاده کند یکی دلش می خواهد یک سلاح خودکار به دست بگیرد، وارد مدرسه شود و همه را به رگبار ببنددآن یکی از زن یادختری خوشش آمده و دلش میخواهد به او تجاوز کند.(ادامه دارد...)
- ۷۱۶
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط