پارت

پارت 30

تهیونگ: مگه اون زمان تو برات مهم بود که همه چیمو بگیری و بری با اون عوضی ..

مینا: من بهت خیانت نکردم ...چرااا نمیریی از یکی بپرسی و بفهمییی خسته شدم از بس گفتمم من کاری نکردممم

تهیونگ: همم.. حرف ی هرزه رو کی باور میکنه وقتی که خودم با چشمای خودم دیده بودمتون ..

مینا: هرچی میخای قبول کنی بکن ! من. دیگ تاقطع هم تموم شده .. همه چیم رو ازم گرفتی .. میخام برمم

تهیونگ: (برگشت طرف مینا و به سمتش رفت و روش خیمه زد ) الان دردت اینه که محرم نیستیممم؟! همین امشب سیقه ات میکنم ..(مگه کره هم سیقه داره؟!😐😂)

مینا: نه.‌ .. نه نمیخام سیقه ات بشمم

تهیونگ: هه انتظار نداری که عقدت کنم ؟ هوم؟!

مینا:(روش رو ازت تهیونگ گرفت کع تهیونگ گردن سفید آن دخترک رو بوسید) من هنوز چیزیت نیستم‌که انقدر اذیتم میکنی .. اگ سیقه ات بشم ... نه نمیخامم ... دیگ‌دوستش ندارمم .. نمیخام

تهیونگ: اولن من نگفتم که میخای یا نه ؟! گفتم سیقه ات میکنم .. دومن دوست داشتن و‌نداشتن تو برام فرقی نداره..

مینا: (برگشت طرف تهیونگ و تو چشمای تهیونگ زل زد ) ازت متنفرم کیم تهیونگ!!

#اصکی_ممنوع
#لایک
#کامنتتتتت
دیدگاه ها (۹)

پارت 31تهیونگ: (خنده اعصبانی کرد) هوم احساساتمون برای همدیگه...

پارت 32منظور تهیونگ رو فهمیدم اون منظورش خطبه سیقه بود که نف...

پارت 29تهیونگ: بلند شوو بیا رو تخت بخواب بدون هیچ حرفی دراز ...

پارت 28ویو تهیونگداشتم با مامانم حرف میزدم که یهو صدای شکستن...

my month²پارت⁹

p³_ واقعا که ذره ای ادب توی تو شکل نگرفته؟! با بزرگترت درست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط