غرور گفت غیر ممکن است
غرور گفت: "غیر ممکن است ...
تجربه گفت: "خطرناک است
... عقل گفت: "بیهوده است..
. "دل" زمزمه کرد امتحانش کن..!
عشق رامیگویم..
امتحان کردم! غرورم به خاک افتاد ...!
تجربه ام فناشد
...عقلم به باد رفت...
ای دل از تو گلایه دارم..! وعده ی خیسی چشمانم را نداده بودی ...
تجربه گفت: "خطرناک است
... عقل گفت: "بیهوده است..
. "دل" زمزمه کرد امتحانش کن..!
عشق رامیگویم..
امتحان کردم! غرورم به خاک افتاد ...!
تجربه ام فناشد
...عقلم به باد رفت...
ای دل از تو گلایه دارم..! وعده ی خیسی چشمانم را نداده بودی ...
- ۸۵۶
- ۲۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط