صبح امروز وقتی داشتم

صبحِ امروز وقتی داشتم
چایی صبحانه را هم میزدم
شنیدم که گوینده رادیو پرسید:
شما حاضرید برای کسی که دوست اش دارید چه کنید؟
فکرم بی درنگ سمتِ تو رفت!
این سوال را بار دیگر از خودم پرسیدم... حاضرم سالها یک گوشه فقط به عکسِ تو زل بزنم اما نگویم "دوستت دارم!"
این جمله گاهی میتواند موجبِ "رفتن" شود...
عشق گاهی تمام شادی ها را می بلعد... راست اش من از رفتنِ تو میترسم!
حاضرم یک عمر در حسرت بوسه باشم
اما نگویم عاشق چشمانِ سیاه ات هستم...
گاهی بهتر است "عشق" را پیش از تولد دفن کرد! 👤 ساناز نجفی 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 💘 ❤ 😳 😳 😳 😳 😳 😳 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥
دیدگاه ها (۲)

💙 🌹 سروده ام غزلی از تو عاشقانه گُلمببین برای تو گفتم چه شاع...

🌹 💙 اگر کوهم! خراب از قصهء فرهاد خواهم شدکنار نام اهل عشق، م...

🍁 عشق چیست ؟عشق تسلیم شدن است . عشق دلیل عشق است .عشق فهمیدن...

چه سکوتی است میان تو و این حس دلم ...من پر از حرفم و تو جذب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط