اقای من

اقای من"
پارت ۱۲

بعد اینکه اون بار لعنتیو پیدا کرد زود از ماشین پیاده شد و دووید.
وقتی وارد شد همه جا پر دود و چراغ بنفش بود.بین اینهمه ادم چجوری میتونست پیداشون کنه؟لعنت بهشون
به سختی از بین جمعیت ردشد و با دیدن صحنه روبروش همه چیو فراموش کرد
کوک با لباسای خیس از عرق و موهای مشکیش و چتری هایی که به پیشونیش چسبیده بودن داشت میرقصید. خنده روی لباش....عضله های تنش...این پسر دیوونه بود
کوک بدون اینکه حتی از حضور استادش با خبر بشه یه لیوان دیگه برداشت و همشو سر کشید.
_بکشید کنار چیم اومد قر بدههه
و کوک نقش زمین شد و بازم قش کرد
یونگیم داشت به دوست پسرش نگاه میکرد و دست میزد براش
تهیونگ خنده کوچیکی به اسکلی اونا کرد و به سمت یونگی رفت با صدای بمش و لحن شوخیش اذیتش کرد
+خوش میگذره هیونگی؟
و یونگی با شنیدن صدای تهیونگ خندید
_به به کیم معرووووف اینجا چیکار میکنی وروجک کونگییی
کونگی دیگه چه کوفتی بود؟وروجک؟الان برادرش،اصلا شبیه  برادرش نبود
سرشو به گیجی برادش تکون داد و نچ نچ کرد
به سمت کوک و جیمین رفت.کوک متعجب ایستاد و قیافه بامزه ای گرفت
+اوه چیم.من دارم خواب میبینم یا توهم میبینی
_نه منم انگار خواب میبینم رفیق قربون قد و بالات
دوتاشونم مبهوت موندن
_بابا امکان نداره استاد اینجا چه گوهی بخوره تو اونقدر گفتی استادو میخوام استادو میخوام منم دارم استادو میبینم
جیمین اگه الان عقلش سر جاش بود خودشو رسما میکشت.
=خفه شین باید ازین جهنم بریم
جیمین و کوک از صدای واقعی تهیونگ به همدیگه نگاه کردن ولی  تعجبشونو سعی کردن نشون ندن
+عوووو عوووو.نچ نمیخوام
جیمین به سختی دویید تا به سمت معشوقش بره.درسته مست بود ولی میدونست باید تنهاشون بزاره
=باید ببرمت خونه. حالت خوب نیست
دستشو سمتش برد ولی کوک کنار کشید
+بکش اونور.دست نزن بهم نمیخوام
=ببین.... خدا لعنتت کنه
این بچه به حدی لجباز بود که کسی بهش نمیرسید
+نمیررررم.زوره؟هوم؟زوره؟
=نه نیست ولی باید بریم بفهم
+تو خودت برو به حساب زنت برس. به تو چه
=کوک عصبانیم نکن
+مثلا بکنم چی میشه.امتحان ادبیات میگیری؟نمره صفر میدی؟چیکار میکنی؟تو هیچکاری جز دل شکندن بلد نیستی استااااد
تهیونگ همچنین ادمی توی عمرش ندیده بود
=ببند بچه.
+برو به خونت اصلا کی گفت بیای دنبالم مرتیکه عوضیِ نفهمِ بیشعور
تهیونگ دیگه نتونست ادامه بده کوکو بغل کرد رو کولش انداخت
_بندازم پایییننن حرومزادهه
اسپنکی محکم به باسنش زد
_آیییی درد داشت کوفتت بشهه... برو زنتو بزن روانیی اون لایقتههه
=خفه شو تا ننداختمت بیرون.یونگی دوست پسرتو بردار بریم کافیه
یونگی دست جیمینو گرفت و دنبالش کشیدش
دیدگاه ها (۰)

اقای من" ادامه ی پارت ۱۲یونگی دست جیمینو گرفت و دنبالش کشیدش...

وایییییی😭😭😊😊

اقای من"ادامه پارت ۱۱و یونگی بدون اینکه حرفشو بشنوه قطعش کرد...

اقای من"پارت ۱۱ساعت 6:15 صبح_بچرخونش پسررررجونگکوک بعد اینکه...

¹⁹پارت²my month

#تک_پارتی #تهکوک#درخواستیتهیونگ نگران در حال درست کردن سوپ و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط