صبحت به خیر باد که صبح منی هنوز
صبحت به خیر باد که صبح منی هنوز
در بامداد شبزده ام روشنی هنوز
یادت عجیب در دل من موج می زند
دریای بی قراریِ جانِ منی هنوز
آبِ حیاتِ عشقِ تو تضمینِ زندگی ست
جاری تر از روانیِ جان در تنی هنوز
بعد از گذشت اینهمه سال از ندیدنت
احساس می کنم که درست آن زنی هنوز
که اولین نگاه مرا صید کرده بود،
می بینمت دوباره همان رهزنی هنوز
قلبم به شوق عشق توچون پتک می زند
یعنی که صاحبِ دلِ چون آهنی هنوز
آهندلانه هم که شده، باش و دل ببر
تو بهترین نمونه ی دل بردنی هنوز
صبح است و چشم مست تو تصدیق می کند
مثل شرابِ کهنه ی مردافکنی هنوز
صبحت شبیه عاقبتِ شب به خیر باد
صبحت به خیر باد که صبح منی هنوز..
در بامداد شبزده ام روشنی هنوز
یادت عجیب در دل من موج می زند
دریای بی قراریِ جانِ منی هنوز
آبِ حیاتِ عشقِ تو تضمینِ زندگی ست
جاری تر از روانیِ جان در تنی هنوز
بعد از گذشت اینهمه سال از ندیدنت
احساس می کنم که درست آن زنی هنوز
که اولین نگاه مرا صید کرده بود،
می بینمت دوباره همان رهزنی هنوز
قلبم به شوق عشق توچون پتک می زند
یعنی که صاحبِ دلِ چون آهنی هنوز
آهندلانه هم که شده، باش و دل ببر
تو بهترین نمونه ی دل بردنی هنوز
صبح است و چشم مست تو تصدیق می کند
مثل شرابِ کهنه ی مردافکنی هنوز
صبحت شبیه عاقبتِ شب به خیر باد
صبحت به خیر باد که صبح منی هنوز..
- ۱.۵k
- ۲۶ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط