مراد از دلارزدایی چیست
مراد از دلارزدایی چیست؟
پول در اقتصاد، سه وظیفه دارد: ۱- واسطه مبادله ۲- ذخیره ارزش (پس انداز) ۳- معیار سنجش (قیمتگذاری).
به هر مقداری که عناصری غیر از پول ملی این وظایف را بر عهده بگیرند، تقاضا برای پول ملی کاهش مییابد و ارزش آن سقوط میکند. اگر مردم بخواهند در مبادلات روزمره خود، از چیزی غیر از ریال برای داد و ستد استفاده کنند، اگر بخواهند پساندازهای خود را به شکلی غیر از ریال نگهداری کنند، و اگر قیمتگذاری اجناس و کالاها با واحدی غیر از ریال صورت گیرد، ریال لاجرم ارزش خود را از دست میدهد.
دلاریزه شدن اقتصاد(Dollarization) به پدیدهای اطلاق میشود که طی آن، یک ارز خارجی(معمولا دلار)، وظایف پول ملی یک کشور را ایفا میکند.
دو نوع دلاریزه شدن وجود دارد: ۱- کامل ۲- نسبی.
در دلاریزه شدن کامل(Full Dollarization)، یک کشور رسما ارز خارجی را به عنوان پول رایج، جایگزین پول ملی معرفی میکند. پاناما، اکوادور، السالوادور و زیمبابوه، کشورهایی هستند که دلار آمریکا را به عنوان پول رایج خود پذیرفتهاند. در دلاریزه شدن نسبی(Partial Dollarization)، ارز خارجی در کنار پول ملی وظایف پول را در محدوده یک سرزمین ایفا میکند.
یکی از انواع دلاری شدن نسبی این است که پول ملی همچنان به عنوان «واسطه مبادله» در داد و ستدها استفاده میشود، اما ارز خارجی نقش «معیار سنجش» و «ذخیره ارزش» را تصاحب میکند. به نحوی که کالاها رسما به دلار (یا هر ارز خارجی دیگر) قیمتگذاری میشوند، اما در داد و ستد، معادل دلاری پول ملی مبادله میشود. همچنین، مردم میتوانند حساب رسمی بانکی به دلار داشته باشند و پول ملی را به دلار تبدیل کرده و پسانداز نمایند. استنلی فیشر (Stanley Fischer) بیستمین قائم مقام فدرال رزرو آمریکا که در یک دورهای ریاست بانک مرکزی رژیم صهیونیستی را نیز برعهده داشته است، طی یک سخنرانی در سال ۲۰۰۶ در ترکیه، روایت کرده است که اقتصاد رژیم صهیونیستی از مصادیق «دلاریزه شدن نسبی» است و در سرزمینهای اشغالی برخی اقلام از جمله مسکن، اجارهبها، و برخی خدمات نظیر دستمزد حسابداران و وکلا به دلار قیمتگذاری میشود. او میگوید در نتیجه این دلاریزه شدن نسبی، وقتی نرخ ارز تغییر میکند(یعنی ارزش شِکِل در برابر دلار بالا و پائین میشود)، نه تنها قیمت کالاهای وارداتی تغییر میکند، بلکه قیمتهای داخلی نیز دچار نوسان میشود. لذا افزایش نرخ ارز ظرف چند ماه باعث افزایش قیمتها میشود.
در ادبیات علمی، سه اثر سوء برای دلاریزه شدن اقتصاد ذکر شده است: ۱- کاهش تقاضا برای پول ملی و در نتیجه کاهش ارزش آن ۲- کاهش اثربخشی سیاستهای پولی ۳- ناتوان شدن دولت برای مدیریت فرآیندهای اقتصاد کلان.
متاسفانه اقتصاد ایران نیز در دولت نهم به صورت نسبی دلاریزه شد. به نحوی که پیرو جهانیسازی قیمت نفت و گاز و فلزات و مواد پتروشیمی و پالایشی، وظیفه «معیار سنجش» (Unit of Account) از وظائف سهگانه پول تقریبا به طور کامل از ریال سلب شده و به دلار واگذار شد.
با جایگزینی دلار با ریال برای ایفای نقش «معیار سنجش» طبیعتا هرگونه افزایش در نرخ ارز، منجر به افزایش قیمت مواد اولیه ایرانی و نهایتا افزایش قیمت محصولات مصرفی مردم میشود. در چنین شرایطی، جایگزینی دلار با ریال برای ایفای دو وظیفه دیگر یعنی «واسطه مبادله» و «ذخیره ارزش» نیز آغاز میشود. وقتی مردم میبینند که قیمت همه اقلام زندگیشان با دلار تعیین میشود، تمایلی برای فروش اجناس یا حتیالامکان دریافت دستمزد خود به ریال را ندارند (بجز قشر کارگر و کارمند که چارهای جز دریافت حقوق ریالی ندارند)./ سیدیاسر جبرائیلی
پول در اقتصاد، سه وظیفه دارد: ۱- واسطه مبادله ۲- ذخیره ارزش (پس انداز) ۳- معیار سنجش (قیمتگذاری).
به هر مقداری که عناصری غیر از پول ملی این وظایف را بر عهده بگیرند، تقاضا برای پول ملی کاهش مییابد و ارزش آن سقوط میکند. اگر مردم بخواهند در مبادلات روزمره خود، از چیزی غیر از ریال برای داد و ستد استفاده کنند، اگر بخواهند پساندازهای خود را به شکلی غیر از ریال نگهداری کنند، و اگر قیمتگذاری اجناس و کالاها با واحدی غیر از ریال صورت گیرد، ریال لاجرم ارزش خود را از دست میدهد.
دلاریزه شدن اقتصاد(Dollarization) به پدیدهای اطلاق میشود که طی آن، یک ارز خارجی(معمولا دلار)، وظایف پول ملی یک کشور را ایفا میکند.
دو نوع دلاریزه شدن وجود دارد: ۱- کامل ۲- نسبی.
در دلاریزه شدن کامل(Full Dollarization)، یک کشور رسما ارز خارجی را به عنوان پول رایج، جایگزین پول ملی معرفی میکند. پاناما، اکوادور، السالوادور و زیمبابوه، کشورهایی هستند که دلار آمریکا را به عنوان پول رایج خود پذیرفتهاند. در دلاریزه شدن نسبی(Partial Dollarization)، ارز خارجی در کنار پول ملی وظایف پول را در محدوده یک سرزمین ایفا میکند.
یکی از انواع دلاری شدن نسبی این است که پول ملی همچنان به عنوان «واسطه مبادله» در داد و ستدها استفاده میشود، اما ارز خارجی نقش «معیار سنجش» و «ذخیره ارزش» را تصاحب میکند. به نحوی که کالاها رسما به دلار (یا هر ارز خارجی دیگر) قیمتگذاری میشوند، اما در داد و ستد، معادل دلاری پول ملی مبادله میشود. همچنین، مردم میتوانند حساب رسمی بانکی به دلار داشته باشند و پول ملی را به دلار تبدیل کرده و پسانداز نمایند. استنلی فیشر (Stanley Fischer) بیستمین قائم مقام فدرال رزرو آمریکا که در یک دورهای ریاست بانک مرکزی رژیم صهیونیستی را نیز برعهده داشته است، طی یک سخنرانی در سال ۲۰۰۶ در ترکیه، روایت کرده است که اقتصاد رژیم صهیونیستی از مصادیق «دلاریزه شدن نسبی» است و در سرزمینهای اشغالی برخی اقلام از جمله مسکن، اجارهبها، و برخی خدمات نظیر دستمزد حسابداران و وکلا به دلار قیمتگذاری میشود. او میگوید در نتیجه این دلاریزه شدن نسبی، وقتی نرخ ارز تغییر میکند(یعنی ارزش شِکِل در برابر دلار بالا و پائین میشود)، نه تنها قیمت کالاهای وارداتی تغییر میکند، بلکه قیمتهای داخلی نیز دچار نوسان میشود. لذا افزایش نرخ ارز ظرف چند ماه باعث افزایش قیمتها میشود.
در ادبیات علمی، سه اثر سوء برای دلاریزه شدن اقتصاد ذکر شده است: ۱- کاهش تقاضا برای پول ملی و در نتیجه کاهش ارزش آن ۲- کاهش اثربخشی سیاستهای پولی ۳- ناتوان شدن دولت برای مدیریت فرآیندهای اقتصاد کلان.
متاسفانه اقتصاد ایران نیز در دولت نهم به صورت نسبی دلاریزه شد. به نحوی که پیرو جهانیسازی قیمت نفت و گاز و فلزات و مواد پتروشیمی و پالایشی، وظیفه «معیار سنجش» (Unit of Account) از وظائف سهگانه پول تقریبا به طور کامل از ریال سلب شده و به دلار واگذار شد.
با جایگزینی دلار با ریال برای ایفای نقش «معیار سنجش» طبیعتا هرگونه افزایش در نرخ ارز، منجر به افزایش قیمت مواد اولیه ایرانی و نهایتا افزایش قیمت محصولات مصرفی مردم میشود. در چنین شرایطی، جایگزینی دلار با ریال برای ایفای دو وظیفه دیگر یعنی «واسطه مبادله» و «ذخیره ارزش» نیز آغاز میشود. وقتی مردم میبینند که قیمت همه اقلام زندگیشان با دلار تعیین میشود، تمایلی برای فروش اجناس یا حتیالامکان دریافت دستمزد خود به ریال را ندارند (بجز قشر کارگر و کارمند که چارهای جز دریافت حقوق ریالی ندارند)./ سیدیاسر جبرائیلی
- ۳.۹k
- ۲۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط