پرنسسمن
#پرنسس_من🤍🥂
#part_9
{ پرش زمانی به صبح }
صبح با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم... بدون اینکه به شماره نگاهی بندازم یا به چیزی فکر کنم جواب دادم
- الو؟
+ به به یون سوک خانم!
به محض شنیدن این صدا با وحشت از جام پریدم...خواستم قطع کنم که با حرفش منصرف شدم
+ قطع نکن....زنگ نزدم تهدیدت کنم....میخوام باهات حرف بزنم
- من با تو حرفی ندارم!
+ انقدر لجبازی نکن...اگه میخوای دیگه کاری به کارت نداشته باشیم و بزاریم زنده بمونی باید به حرفم گوش کنی
- چی میخوای زود بگو!
+ تلفنی که نمیشه....باید ببینمت
- کجا؟
بعد از گرفتن آدرس رفتم حاضر بشم... کسی که زنگ زد رئیس چوی بود...رئیس بابام...البته بابای قلابی!
کسی که دیشب میخواست به زور من با پسرش ازدواج کنم!
#part_9
{ پرش زمانی به صبح }
صبح با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم... بدون اینکه به شماره نگاهی بندازم یا به چیزی فکر کنم جواب دادم
- الو؟
+ به به یون سوک خانم!
به محض شنیدن این صدا با وحشت از جام پریدم...خواستم قطع کنم که با حرفش منصرف شدم
+ قطع نکن....زنگ نزدم تهدیدت کنم....میخوام باهات حرف بزنم
- من با تو حرفی ندارم!
+ انقدر لجبازی نکن...اگه میخوای دیگه کاری به کارت نداشته باشیم و بزاریم زنده بمونی باید به حرفم گوش کنی
- چی میخوای زود بگو!
+ تلفنی که نمیشه....باید ببینمت
- کجا؟
بعد از گرفتن آدرس رفتم حاضر بشم... کسی که زنگ زد رئیس چوی بود...رئیس بابام...البته بابای قلابی!
کسی که دیشب میخواست به زور من با پسرش ازدواج کنم!
- ۸.۵k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط