هت وارث

هـ؋ـت وارث🍷
Part21
آجوما از همه چیز کیم خبر داشت ،پس شاید میدونست که دیشب چرا کیم انقدر مهربون شده بود !
سرم رو بالا آوردم و گفتم:
ا/ت:آجوما ..میدونی چرا کی...یعنی پدر دیشب اینقدر مهربون شده بود ؟
نگاه پر از تعجب آجوما توی پشمام قفل شد .نزدیکم اومد کنارم روی صندلی نشست .با صدای تقریبا آروم گفت:
آجوما: ارباب بدجنس یا سرد نیست .کسی نیست که اذیتت کنه اون خونسرده و کمی مغرورم هست .برای همین همه میگن بدجنسه ،کاملا برعکسش خیلی مهربونه .شاید اگه اون نبود الان مرده بودم از گشنگی و زنده نبودم!.اون به افراد اطرافش اهمیت میده .ا/ت دلیلی ندارم که بگم اون چرا مهربون بود دیشب چون همیشه مهربونه .
جواب آجوما‌ غیر منتظره بود .یعنی کیم که با اون نگاه ها همه رو میخورد همچین فردی بود ؟یعنی واقعا مهربون بود؟
خب شاید هم بود .من فقط چند روز اومدم این خونه .دلیلی ندارم که بهش بگم سرد یا بدجنس .
آجوما دستش رو روی دستم گذاشت و آروم گفت:
آجوما:ا/ت دخترم تو سرما خوردی .بزار برات دارو بیارم .
سری تکون دادم که آجوما از جاش بلند شد سمت کشوی کنار یخچال رفت و داروی برام آورد و یه لیوان آب هم همراهش .دارو رو خوردم که خواستم از جام بلند بشم عمو جین با داد گفت:
جین:آجوما‌ داروی تهیونگ رو بیار .
آجوما با...
ادامه دارد
این پارت کم شد ولی در عوض پارت قبلی رو زیاد نوشتم❤️🎀
دیدگاه ها (۵)

هـ؋ـت وارث🍷Part22با سرعت کشو رو باز کرد و یه جا قرص در آورد ...

هـ؋ـت وارث🍷Part23از تعجب گرد شد .با تردید و شک گفتم:ا/ت:منظو...

هـ؋ـت وارث🍷Part20و با دستام سرش رو نوازش میکردم .با گریه ادا...

هـ؋ـت وارث🍷Part19گفت:ا/ت:خودتون چی ؟با یه زیر پیراهن که سر ش...

ا~ت و تودوروکی پارت ۳۰{شوتو ب در تکیه داد} {شوتو اروم زمزمه ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط